Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
film leader
U
سر
film leader
U
فیلم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
film leader indicator
U
راهنمایفیلمخودکار
Other Matches
leader
U
سر دسته
leader
U
رئیس
leader
U
رکورد اولیه حاوی اطلاعات
leader
U
درباره سایر رکوردهای فایل
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
U
قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
leader
U
سرپرست
leader
U
فشنگ راهنمای پیچی
leader
U
پیشوا
leader
U
رهبر
leader
U
راهنما فرمانده
leader
U
قائد
leader
U
سردسته
leader
U
فرمانده دسته
leader
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leader
U
پیشتاز
floor leader
U
رهبر فراکسیونهای مجلس
flight leader
U
فرمانده پرواز
follow-my-leader
U
نوعیبازیبچهگانه
section leader
U
فرمانده رسد یا جوخه
leader of the negotiations
U
سرپرست مذاکرات
file leader
U
سردسته
file leader
U
سرقطار
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
leader pricing
U
پیشرو در قیمت گذاری
market leader
U
پیشرو بازار
market leader
U
پیشقدم در بازار
platoon leader
U
فرمانده دسته
market leader
U
دارای رهبریت بازار
loss leader
U
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
loss leader
U
کالایی که با قیمت پایین
loss leader
U
کالایی که با ضرر فروخته میشود
leader's rule
U
تعیین مسافت امن
spiritual leader
U
امام
file leader
U
پیشرو
leader's rule
U
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
brand leader
U
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
brand leader
U
مارک معروف
file leader
U
سردسته
brand leader
U
علامت تجارتی
brand leader
U
پیشرو در بازار
cheer leader
U
شیپورچی
cheer leader
U
رهبر تماشاگران
squadron leader
U
سرگرد هوایی
file leader
U
پیش اهنگ
tone leader generator
U
ژنراتوررهبریصدا
friday prayer leader
U
امام جمعه
film
U
غبار
film
U
سینما
film
U
فیلم سینما
film
U
فیلم عکاسی
film
U
پرده نازک
film
U
پوسته
film
U
غشا
film
U
فیلم
film
U
تاری چشم فیلم برداشتن از
film disc
U
صفحهفیلم
cassette film
U
فیلمدوربین
cartridge film
U
فیلمفشنگی
x ray film
U
فیلم رونتگن
lidding film
U
سرپوش لیوان
thin film
U
لایه نازک
thin film
U
غشای نازک
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
U
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
lidding film
U
کلاهک لیوان
sheet film
U
فیلمصفحهای
film star
U
ستارهیکفیلم- سوپراستار
roll film
U
فیلملولهای
film sprocket
U
پایهنگهدارفیلم
film speed
U
ضبطشتاب
film pack
U
جایفیلم
The message of the film is that ...
U
پیام این فیلم این است که ...
film-strip
U
نوار فیلم
magnetic film
U
لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film
U
غشاء مغناطیسی
instruction film
U
فیلم درسی
film badge
U
برگ شناسایی فیلم
gas film
U
لایه یا قشر گازی
film resistor
U
مقاومت غشایی
film recorder
U
فیلم نگار
film reader
U
فیلم خوان
film evaporator
U
تبخیر کننده پوسته
film developer
U
سازنده فیلم
film cutout
U
فیوز پوستهای
film badge
U
علامت تشعشعات اتمی
acetate film
U
پوسته استاتی
acetate film
U
فیلم استاتی
film strip
U
نوار فیلم
film-strips
U
نوار فیلم
instruction film
U
فیلم اموزشی
negative film
U
فیلم منفی
oxidation film
U
قشر اکسید
oxide film
U
لایه اکسیدی
oxide film
U
قشر اکسیدی
positive film
U
فیلم مثبت
film recorder
U
ضباط فیلم
reversal film
U
فیلم معکوس
Make three copies of each film.
U
از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
film cassette chamber
U
محلقرارگیریفیلم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
thin film circuit
U
مدار غشایی نازک
thick film circuit
U
مدار غشایی ضخیم
thin film memory
U
حافظه غشایی نازک
film rewind system
U
دستگاهپرگردانفیلم
film rewind knob
U
دکمهچرخشفیلم
She portrays a dancer in the film.
U
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
magnetic film storage
U
ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film memory
U
حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic thin film
U
غشاء نازک مغناطیسی
magnetic thin film
U
فیلم نازک مغناطیسی
still video film disc
U
سطحفلاپیدیسک
film guide roller
U
حلقهراهنمایفیلم
film guide rail
U
ریلراهنمایفیلم
film drying cabinet
U
مخزنخشککنندهعکس
To take pictures. To photograph. To film.
U
عکس انداختن
It was a sI'lly boring film (movie).
U
فیلم لوس وخنکی بود
magnetic thin film memory
U
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com