English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
file allocation table U جدول تخصیص جای فایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table . U با مشت کوبیدن روی میز
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocation U مقرری
allocation U تخحیص
allocation U تخصیص
allocation U واگذار کردن
allocation U سهمیه سهمیه دادن
allocation U یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocation U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation U اختصاصی
memory allocation U اختصاص حافظه
dynamic allocation U تخصیص پویا
resource allocation U تخصیص منابع
allocation function U تابع تخصیص
allocation of resources U تخصیص منابع
storage allocation U تخصیص انباره
target allocation U واگذاری هدف
target allocation U سهمیه بندی هدف
static allocation U تخصیص ایستا
cost allocation U بخش هزینه
frequency allocation U تعیین فرکانس
resource allocation U اختصاص منبع
cost allocation U سرشکن کردن هزینه
cost allocation U تخصیص هزینه
storage allocation U تخصیص حافظه
efficient allocation of resources U تخصیص کارای منابع
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
adaptive channel allocation U تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
static storage allocation U تخصیص انباره ایستا
dynamic storage allocation U تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
adaptive channel allocation U روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table U به صورت جدول دراوردن
table U به جدولی انتقال دادن
table U میزبازی
table U تو گذاردن
table U طرح کردن
table U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
two way table U جدول دو سویی
table look up U جستجوی جدول
table look up U مراجعه به جدول
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U جدول
table U مطرح کردن
table U کوهمیز
inner table U میزداخلی
under the table <idiom> U زیرمیزی
the f. of a table U بطوریکه
table U سفره
table saw U تابلونمایشگر
Could we have a table outside? U آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
the f. of a table U باید
get table U دست یافتنی
table U میز
look up table U جدول مراجعهای
table U در فهرست نوشتن
table U روی میز گذاشتن
table U معوق گذاردن
table U از دستور خارج کردن
table U فهرست
table U لیست
table U لوح جدول
table U خوان
get table U بدست اوردنی
tilting table U میز نوسان دار
symbol table U جدول نمادها
swivel table U میز نوسان دار
gaming table U میزبازی
gipsy table U میزگردسه پایه
gaming table U میزقمار
imposing table U در چاپخانه رانگا
state table U جدول حالات
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
function table U جدول تابعی
frequency table U جدول بسامد
table waters U ابهای معدنی سر سفره
table water U سفره اب زیر زمینی
table ware U لوازم میز یا سفره
table utility U برنامه کمکی جدولی
table tomb U گورصندوقی وتخت
sand table U میز مخصوص شن بازی بچه ها
firing table U جدول تیر
firing table U جدول تیراندازی
table telephone U تلفن رومیزی
symbolic table U جدول علائم
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
symbol table U جدول علامت
fly table U میز تا شونده
fourfold table U جدول چهارخانه
table comparator U مقایسه کننده نوارها
to serve at table U پیشخدمتی کردن
serve at table U پیشخدمتی کردن
permutation table U جدول کلمات رمز
permutation table U جدول تعیین رمز
periocic table U جدول تناوبی عناصر
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
night table U پاتختی
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
mutilation table U جدول بارگیری پیش بینی شده
movement table U جدول حرکت ستونهای موتوری
mealing table U صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
league table U جدوللیگ
lookup table U جدول مراجعه
lord's table U میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
pier table U میز زیر ایینه قدی
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
range table U جدول مسافت توپ
round table U کنفرانس میز گرد
rotary table U میز گردان
jolting table U میز لرزان
lay on the table U از دستور خارج کردن
probability table U جدول احتمالات
leontief table U جدول لئونتیف
leontief table U نگاه کنید به :
leontief table U table output Input
lie on the table U از دستور خارج شدن
loading table U جدول بارگیری
reciprocating table U میز نوساندار
range table U جدول تیرتوپ
manning table U جدول مشاغل
table d'hote U خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
type table U نوع جدول سازمان
table cut U تراشتختهای
table extension U صفحهانقراض
table mixer U توپتنیسرویمیز
bargaining table U جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
dining table U میزغذاخوری
dinner table U میزغذاخوری
negotiating table U جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
pin-table U صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
printer table U میزچاپگر
outer table U تختهخارجی
type table U نوع جدول تیر
vigenere table U جدول رمز وی گنر
virtual table U جدول مجازی
where is my place at the table U جای من در سر میز کجاست
computer table U میزکامپیوتر
extending table U میزبازشو
multiplication table U جدول ضرب [ریاضی]
feed table U صفحهعلوفه
table manners U روشغذاخوردنفردی
trestle table U میز سهپایه
Lift up the table. U سرمیز رابلند کن
altar-table U میز مقدس در کلیسا
basement-table U [پی را روی زمین ساختن]
communion-table U [میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
corbel-table U [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
earth-table U رج بنا
table beet U چغندر
table carpet U فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
the leg of the table U پایه میز
wait table <idiom> U سرو کردن غذا
Could we have a table on the terrace? U آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
Could we have a table by the window? U آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table in the corner? U آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
truth table U جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
lay the table U چیدن میز
turn table U سینی گردش درسمت
table flap U قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
table of equipment U جدول ساز و برگ
table of organization U جدول سازمان
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table point U جدول امتیازها
table set U وسیله رومیزی
table set U دستگاه میزی
table spoon U قاشق سوپ خوری
table spoonful U قاشق سوپخوری
table of distribution U جدول تقسیم اماد
table of distribution U جدول توزیع
table instrument U وسیله رومیزی
table lamp U لامپ استاندارد
table land U زمین هموار
table linen U دستمال سفره
table linen U رومیزی
table money U فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
table of allowance U جدول سهمیه مجاز
table of authorities U جدول اولیا امور
table talk U صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
tier table U میز کوچک
tide table U نمودار جزر ومد یاکشند
truth table U جدول درستی
truth table U جدول صحت
truth table U دو مقدار
truth table U در جبر بولی
truth table U روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table U جدول درستی جذول صحت
turn table U میز چرخش
trivet table U میز سه پایه
transfer table U میز انتقال
tide table U جدول کشند
tide table U جگول جزر و مد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com