Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fifteen ball billiard
U
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eight ball billiard
U
بیلیارد امریکایی
nine ball billiard
U
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
eight ball billiard
U
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
fifteen
U
پانزده
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
billiard
U
بازی بیلیارد
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
billiard spot
U
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
rotation billiard
U
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
one pocket billiard
U
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
one and nine balls billiard
U
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
billiard table
U
میز بیلیارد
basebal billiard
U
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
cribbage billiard
U
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
cowboy billiard
U
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
billiard cue
U
باچوببیلیاردزدن
forty one billiard
U
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
straight pool billiard
U
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
forty one continous billiard
U
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
bumper pool billiard
U
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
bottle pocket billiard
U
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
into a ball
U
نخ راگلوله کنید
ball
U
گلوله
four ball
U
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
no ball
U
اصطلاحیدرورزشچوگان
three ball
U
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
have a ball
<idiom>
U
روزگارخوش داشتن
have something on the ball
<idiom>
U
باهوش ،زرنگ
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
to a. the ball
U
توپ رانشان دادن
to a. the ball
U
توشدن
to a. the ball
U
اماده انداختن
on the ball
<idiom>
U
باهوش
ball
U
توپ
ball
U
بقچه
[کاموا ]
ball
U
بیضه
ball
U
گلوله کردن
ball
U
بال
[رقص]
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
ball
U
مجلس رقص
ball
U
کانون
[کاموا]
ball
U
ساچمه
ball
U
گوی
ball
U
توپ بازی مجلس رقص
ball
U
رقص
ball
U
ساچمه توپ
ball
U
گلوله توپ
ball
U
ایام خوش
ball
U
گرهک
volley ball
U
والیبال
wash ball
U
صابون دستشویی
working ball
U
گوی با سرعت و چرخش کافی
ball game
U
ورزش یا بازی با توپ
ball game
U
گوبازی
ball assembly
U
توپمجمع
beach ball
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
ball games
U
شرایط وضعیت
ball games
U
هماورد
ball games
U
مسابقه
ball games
U
گوبازی
ball games
U
ورزش یا بازی با توپ
sit on the ball
U
بازی محافظه کارانه
ball game
U
هماورد
ball game
U
مسابقه
ball game
U
شرایط وضعیت
ball of clay
U
توپبرایساختسفال
to kick a ball
U
زدن
puff ball
U
یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
straight ball
U
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
squat under the ball
U
توپگیری با شیرجه
push ball
U
بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
square ball
U
پاس عرضی
spot ball
U
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
sour ball
U
کلوچه سخت ترش مزه
snow ball
U
با گلوله برف زدن
snow ball
U
گلوله برف
small ball
U
پرتاب بی حالت
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
sit on the ball
U
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
to block a ball
U
نگهداشتن توپ در بازی
punch ball
U
گلابی تمرین بوکس
punch the ball
U
مشت کردن دروازه بان
track ball
U
گوی پیگردی گوی شیار
track ball
U
گوی نشان
to play ball
U
توپ بازی کردن
to open the ball
U
پیش قدم شدن
to open the ball
U
اول رقصیدن
to muff a ball
U
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to kick a ball
U
توپی را
to kick a ball
U
توپ زدن
to keep the ball rolling
U
رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
running with the ball
U
با توپ دویدن
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
to stay on the ball
<idiom>
U
تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نوبت تو است.
The ball was out of bounds.
U
توپ خارج
[از زمین بازی]
بود.
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
to pass the ball to somebody
U
توپ را به کسی پاس دادن
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
ball is in your court
<idiom>
U
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
movement off-the-ball
U
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
to swat the ball away
U
با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن
[دربازه بان]
to give the ball away
U
توپ را
[از دست]
دادن
to let the ball do the work
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
to keep the ball moving
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
That's the way the ball bounces.
<idiom>
U
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
ball pens
U
روان نویس ها
pink ball
U
توپصورتی
lead ball
U
کلاهکتوپی
ivory ball
U
توپعاجی
hockey ball
U
توپهاکی
green ball
U
توپسبز
cricket ball
U
توپبازیگریکت
cork ball
U
توپچوبپنبهای
brown ball
U
توپقهوهای
bowling ball
U
توپبولینگ
blue ball
U
توپآبی
black ball
U
توپسیاه
ball winder
U
نخپیچ
ball stand
U
محلتوقفتوپ
red ball
U
توپقرمز
rugby ball
U
توپلاستیکی
squash ball
U
توپاسکوآش
ball pens
U
خودکار ها
ball pen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
ball pen
U
خودکار
[نوشت افزار]
play ball with someone
<idiom>
U
شرکت منصفانه
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
keep one's eye on the ball
<idiom>
U
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
She is a ball of fire.
U
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
tennis ball
U
توپتنیس
ball peen
U
توپکنوکچکش
dead ball
U
توپ خارج ازبازی
ball printer
U
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
ball player
U
بازیگر با توپ
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
ball of toe
U
گوشت زیر پنجه پا
ball mill
U
اسیاب ساچمهای
ball mill
U
سنگ شکن گلولهای
ball joint
U
سیبک
ball joint
U
توپی اتصال
ball joint
U
توپی
ball hawking
U
کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
ball hawking
U
دفاع خوب
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
ball printer
U
چاپگر توپی
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
dead ball
U
توپ مرده
darning ball
U
زیر رفویی
cue ball
U
گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
corn ball
U
شیرینی چس فیل
canon ball
U
گلوله توپ
called ball
U
گوی تعیین شده از طرف بازیگر
break ball
U
اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
big ball
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
belovedby ball
U
محبوب همه
ball of the eye
U
تخم چشم
basket ball
U
یکجورتوپ بازی
banana ball
U
برش بیش از حد گوی
ball test
U
ازمون ساچمهای
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
ball flower
U
گل سینه
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball bearing
U
یاطاقان ساچمهای
ball bearing
U
کاسه ساچمه
ball bearing
U
بلبرینگ ساچمهای
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
بلبرینگ
masked ball
U
بال ماسکه
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
masked ball
U
رقص با نقاب
cannon ball
U
پرش با بدن جمع
cannon ball
U
سرویس چکشی
cannon ball
U
گلوله توپ
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
ball bearings
U
بلبرینگ
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball control
U
تسلط به توپ
ball control
U
حفظ توپ
ball control
U
مهار توپ
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
ball boy
U
توپ جمع کن
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
ball ammunition
U
مهمات مانوری
ball ammunition
U
فشنگ مانوری
anchor ball
U
گوی لنگر
ball bearings
U
یاطاقان ساچمهای
ball bearings
U
کاسه ساچمه
ball bearings
U
بلبرینگ ساچمهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com