Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stiffened at the supports
U
تقویت شده در تکیه گاهها
beam on elastic supports
U
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
farm
U
مزرعه
farm
U
زمین مزروعی
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
U
اجاره دادن به
farm
U
کاشتن زراعت کردن در
farm
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm
U
کشت زار
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
farm
U
کشتزار
farm
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm out
U
اجاره دادن زمین مزروعی
farm hands
U
پالیزگر
ostrich farm
U
پرورشگاه شتر مرغ
tree farm
U
خزانه درخت
tree farm
U
محوطه درخت کاری جنگل
dairy farm
U
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
dry farm
U
مزرعه دیم
dry farm
U
دیم کاری
tank farm
U
محوطه مخازن نفت وغیره
collective farm
U
کلخوز
collective farm
U
مزرعه اشتراکی
work farm
U
اردوی کار اجباری زندانیان
poor farm
U
مزرعه اردوی کار
farm hand
U
کارگر مزرعه
farm hand
U
کشتیار
farm hand
U
پالیزگر
farm hands
U
کارگر مزرعه
farm hands
U
کشتیار
oyster farm
U
پرورشگاه صدف
farm yard
U
حیاط مزرعه
farm yields
U
بازده مزرعه
farm yard
U
حیاط کشت زار
fish farm
U
پرورشگاه ماهی
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
farm technology
U
روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
farm house
U
خانه رعیتی
farm surplus
U
مازاد کشاورزی
farm yields
U
بازده کشاورزی
farm-yard
U
حیاط مزرعه
farm-house
U
خانه رعیتی
farm labors
U
کارگران مزارع
farm labors
U
کارگران کشاورزی
family farm
U
مزرعه خانوادگی
least price
U
حداقل قیمت
outside price
U
حد اکثر بها
asking price
U
قیمت آخر
just price
U
قیمت عادلانه
just price
U
قیمت منصفانه
last price
U
قیمت اخر
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
mean price
U
قیمت متوسط
asking price
U
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
price
U
ارزش پولی کالا
all in price
U
قیمت کل
at any price
U
بهر بها
price
U
مبلغ شرطبندی
price
U
نرخ
all in price
U
بهای کامل
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
price
U
قیمت گذاشتن
at any price
U
بهر قسمت که باشد
price
U
بها قائل شدن
price
U
بها
What is the price ...?
قیمت ... چقدر است؟
price
U
قیمت
price
U
ارزش
price increase
U
ترقی قیمت
price homogeneity
U
همگنی قیمت
price war
U
جنگ قیمتها
price freeze
U
تثبیت قیمت ها
price freezing
U
انجماد قیمت
quoted price
U
مظنه
price freezing
U
تثبیت قیمت
prohibitive price
U
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
quoted price
U
قیمت داده شده
repurchase price
U
قیمت بازخرید
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
reserve price
U
بهای قطعی
reserve price
U
اخرین بها
resale price
U
بهای خرده فروشی
resale price
U
قیمت فروش مجدد
regular price
U
قیمت عادی
reduced price
U
بهای کاسته بهای تخفیف دار
reduced price
U
بهای نازل
reserve price
U
قیمت پایه در حراج
price theory
U
اقتصاد خرد
reasonable price
U
قیمت معقول
resonable price
U
بهای عادله
price theory
U
نظریه قیمت
reasonable price
U
قیمت عادله
price setter
U
قیمت وضع کردن در انحصار
price rigidity
U
انعطاف ناپذیری قیمت
price leadership
U
رهبری قیمت
price level
U
سطح قیمت
price levels
U
سطح قیمتها
price responsiveness
U
انعطاف پذیری قیمت
price responsiveness
U
کشش قیمت
price reduction
U
کاهش قیمت
price of blood
U
خون بها
price limit
U
حد قیمت
price line
U
خط قیمت
price list
U
فهرست قیمت
price list
U
لیست قیمت
price market
U
وضع کردن قیمت در انحصار
price ratio
U
نسبت قیمت
price of blood
U
دیه
price stability
U
تثبیت قیمت
price stability
U
ثبات قیمت
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
price taker
U
قیمت را داده شده فرض کردن
price tag
U
اتیکت قیمت
price tag
U
برچسب قیمت کالا
price system
U
نسبت و رابطه قیمتها با هم
price system
U
نظام قیمتی
price system
U
نظام قیمت
price support
U
حمایت قیمت
price support
U
تایید قیمت
price support
U
قیمت حمایت شده از طرف دولت
price index
U
شاخص قیمت
price support
U
حمایت قیمتی
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price stabilization
U
ثبات قیمت
price stabilization
U
تثبیت قیمت
price of blood
U
خون تاوان
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
We must settle the price first.
U
اول باید قیمت راطی کرد
Price are fixed here .
U
دراینجا قیمتها ثابت هستند
half-price
U
نیمبها
cut-price
U
جنسحراجشده
wholesale price
U
قیمت عمده فروشی
very low price
U
ثمن بخس
upset price
U
کمترین بهای مقطوع درهراج
unjust price
U
قیمت ناعادلانه
unit price
U
بهای واحد
unit price
U
قیمت واحد
unit price
U
واحد قیمت
unit price
U
واحد بهاء
trade price
U
قیمت صنفی
At the price of. At the cost of .
U
به قیمت
Every man has his price .
U
هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
at a knock-down price
U
به قیمت مفت
crash price
U
قیمت مفت
give-away price
U
قیمت مفت
It's a steal at that price.
U
این قیمت مفت است.
half price
U
نصف قیمت
What is the price per week?
U
قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per night?
U
قیمت برای یک شب چقدر است؟
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
To put a price on something .
U
روی چیزی قیمت گذاشتن
trade price
U
قیمت تجاری
trade price
U
قیمت تجارتی
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
spot price
U
قیمت نقدی
sopt price
U
قیمت نقد
sopt price
U
قیمت فروش نقدی
sopt price
U
قیمت روز
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
shadow price
U
قیمت سایهای
selling price
U
قیمت فروش
sale price
U
قیمت حراج
sale price
U
قیمت فروش
ruling price
U
قیمت روز
retail price
U
قیمت خرده فروشی
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
spot price
U
قیمت تمام شده
trade price
U
قیمت عمده فروشی
trade price
U
بهای تجارتی
the price was not reasonable
U
بهای گزافی بران گذاشته بودند
the price was not reasonable
U
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
terminal price
U
قیمت نهائی
terminal price
U
قیمت تحویل
target price
U
قیمت موردنظر
target price
U
قیمت مورد نظر
support price
U
قیمت حمایتی
supply price
U
قیمت تولیدکننده
supply price
U
قیمت عرضه
standard price
U
قیمت پایه
standard price
U
قیمت استاندارد
retail price
U
بهای خرده فروشی
price fixing
U
ثابت نمودن قیمت
incentive price
U
قیمت تشویقی
expected price
U
قیمت مورد انتظار
excess price
U
اضافه قیمت
excess price
U
قیمت اضافی
equilibrium price
U
قیمت در حالت توازن و تعادل
equilibrium price
U
قیمت تعادل
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
current price
U
قیمت جاری
conversion price
U
قیمت تبدیل
conversion price
U
بهای تبدیل
computed price
U
قیمت ساختگی معادل administeredprice
computed price
U
قیمت محاسبه شده
competitive price
U
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
competitive price
U
قیمت رقابتی
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
close price
U
قیمت نزدیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com