English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
exposed to U در معرض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exposed U روباز
exposed U بی پناه
exposed U در معرض نهادن
exposed U سر راه گذشته
exposed U فاهر شده
exposed U بدون پوشش
exposed U در معرض دید جناح باز
exposed concrete U بتن نما
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
unwarned exposed U یکانهایی که در معرض غافلگیری تک اتمی قرار می گیرند
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
The whole thing wI'll burst open some day . the whole stiking affair wI'll be exposed someday . U با لاخره یک روز گندش در می آید
She was exposed . She was caught out . She was found out . U مشتش باز شد
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
to be vulnerable [exposed] to criticism U خود را در معرض انتقاد گذاشتن
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com