English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expanded contrast U تنظیم کنتراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expanded U مبسوط
expanded U بسط یافته
expanded U منبسط شده
expanded memory U حافظه گسترشی
expanded metal U جالی
expanded metal U تورسیمی
expanded metal U رابیتس
expanded , capacity U توسعه فرفیت
expanded metal U ورق اهن مشبک
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
expanded type U نوع گسترده
expanded scope U صفحه گسترده
expanded , capacity U زیاد کردن گنجایش
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
expanded memory system U ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
expanded metal lath U مادهتوفالیمنبسطشده
expanded memory system U دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
enhanced expanded memory specification U مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
in contrast with U دربرابر
in contrast with U درمقابل
contrast U تقابل
to contrast [with] U مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
contrast U تقابل کنتراست
contrast U تباین
contrast U مقابله
contrast U مقایسه کردن
contrast U رنگ زمینه
contrast U زمینه طرح و سایه
contrast U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrast U فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U هم سنجی
contrast U مغایرت
contrast U برابرکردن
contrast U بررسی تفاوتهای دو مجموعه اطلاعات
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
intermediate contrast U تغایر متوسط
increase of contrast U افزایش کنتراست
high contrast U تغایر عالی
image contrast U درجه خاکستری تصویر
image contrast U کنتراست تصویر
color contrast U تضاد رنگی در زمینه فرش
contrast enhancement U توسعه تشخیص سایه روشن
contrast control U پیچ تباین
chromatic contrast U تقابل فامی
brightness contrast U تقابل درخشندگی
contrast x ray U پرتونگاری تقابلی
high contrast U تغایر بالا
They are as different as chalk from cheese . what a contrast ! U این کجا وآن کجا !
high contrast developer U دستگاه فهور با تغایر بالا
high contrast image U تصویر با تغایر عالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com