Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standardization
U
کالیبراسیون
standardization
U
استاندارد سازی
standardization
U
هم مدل کردن
standardization
U
معیاریابی بهنجار کردن
standardization
U
میزان کردن
standardization
U
استانداردکردن
standardization
U
یکنواخت کردن
standardization
U
واسنجی
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
standardization
U
همگونی طبقه بندی
standardization
U
یکنواخت سازی
standardization
U
متعارف سازی
standardization
U
معیار گیری
standardization group
U
گروه معیاریابی
T committee
U
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
committee
U
هیئت
committee
U
commission
committee
U
شورا
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
U
کمیته
committee
U
کمیسیون مجلس مشاوره
committee
U
هیئت یا کمیته
be on a committee
U
عضو کمیسیونی بودن
committee
U
انجمن
rules committee
U
کمیته قوانین
managing committee
U
هیات رئیسه
managing committee
U
هیات مدیره
legal committee
U
کمیته حقوقی
committee of inquiry
U
کمیسیون بازجویی
election of the committee
U
انتخابات هیات رئیسه
steering committee
U
کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
steering committee
U
کمیته رهبری
standing committee
U
کمیته دائمی
committee of inquiry
U
کمیته بازرسی
investigating committee
U
کمیسیون بازجویی
investigating committee
U
کمیته بازرسی
joint committee
U
کمیسیون مشترک
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
arbitration committee
U
کمیته داوری
executive committee
U
هیات اجرایی
executive committee
U
هیات رئیسه
committee boat
U
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
European
U
فرنگی
European
U
اروپایی
committee of ways and means
U
کمیسیون مالی
hospital infection committee
U
کمیته عفونت بیمارستان
[پزشکی]
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
European plug
U
پریزاروپایی
indo european
U
هند و اروپایی
european essembly
U
مجلس اروپا
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
indo european
U
ارینی
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
European Currency Units
U
اک
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
western european union
U
لوگزامبورک هلند
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european type plane
U
رنده فرنگی
european economic community
U
market common
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european free trade association
U
A .T.F.E
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e c s c (european coal & steel commissio
U
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
e f t a (european free trade association
U
اتریش
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
e f t a (european free trade association
U
پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association
U
سویس نروژ
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
e f t a (european free trade association
U
سوئد
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
european cup winner cup
U
جام برندگان جام اروپا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com