Perdic | established fact | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 64 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	established fact U	امر محقق
	established fact U	محرز

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	As a matter of the fact. in fact . in point of fact. U	درحقیقت
	established U	ثابت
	established U	محرز
	established U	محقق
	established U	مسلم
	established U	مستقر
	established right U	حق مستقر
	established U	برقرار
	well-established U	چیزیکهاززمانتفسیسموفقبودهاست
	established church U	کلیسای قانونی و شرعی
	the fact that U	این امرکه
	the fact that U	اینکه
	I know it for a fact. U	این یک حقیقت مسلم است
	Despite the fact that… U	با وجود اینکه
	The fact is that… U	قدر مسلم اینست که ...
	in fact U	براستی
	in fact U	درحقیقت
	We know it for a fact that… U	برایمان کاملا" معلوم است که ...
	It's a well-known fact that .... U	این را همه کس بخوبی میدانند که ...
	in fact U	به عبارت دیگر
	in fact U	برای مثال
	in fact U	یعنی
	fact U	واقعیت
	fact U	وجود مسلم
	I appreciate the fact that ... U	من قدر این را می دانم که ...
	an a fact U	تمام شده
	fact U	حقیقت
	fact U	بوده
	fact sheet U	برگهایحاویاطلاعاتمشخصدربارهچیزی
	fact-finding U	ماموریتکشفحقیقت
	matter-of-fact <idiom> U	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
	The fact of the matter is. . . . . . . U	حقیقت امر اینست که ...
	In fact, that is just what is good about it. U	اتفاقا"خوبیش در همین است
	in point of fact <idiom> U	براستی ،واقعا
	Not to mention the fact that … U	حالا بگذریم از اینکه...
	In view of the fact that … whereas … U	نظر به اینکه
	matter of fact <idiom> U	چیزی واقعا درست باشه
	fact of life U	حقیقتزندگی
	ignorance of fact U	جهل موضوعی
	in point of fact U	حقیقت امر اینست که
	as a matter of fact U	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
	anestablished fact U	امر محقق
	matter-of-fact U	حقیقت امر
	matter-of-fact U	بطور واقعی
	matter of fact U	بطور واقعی
	in point of fact U	خوب بخواهید بدانید
	in view of the fact that U	نظر به اینکه
	matter of fact U	حقیقت امر
	issue of fact U	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
	to confess the fact U	اقراربعمل کردن
	presumption of fact U	استنباط از روی امارات
	owing to the fact that U	به واسطه اینکه
	mistake of fact U	اشتباه موضوعی
	to evolve a fact U	چگونگی امری را فاهر کردن
	owing to the fact that U	نظر به اینکه
	owing to the fact that U	از انجایی که چون
	fact finding body U	کمیسیون تحقیق
	fact finding body U	هیات تحقیق
	We should not have lost sight of the fact that ... U	ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
	He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U	اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
	mistake of fact is a good defence U	اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
	This contract is in fact ascrap of paper . U	این قرار داد درواقع یک کا غذ پاره است

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy