English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equal gate U دریچه برابری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equal U کفو
equal U دقیقاگ معادل
equal U مشابه بودن
One plus one is [equal] two. U یک بعلاوه یک برابر [است با] دو.
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
is not equal to U مساوینیستبا
is equal to or less than U مساوییاکوچکتراز
is equal to U مساویبا
equal U هم ارز
equal U برابر
equal U هم تراز کردن
equal U : هم اندازه
equal U برابر مساوی
equal U هم پایه
equal U همرتبه شبیه
equal U یکسان
equal U همانند
equal U همگن
equal U : برابر شدن با مساوی بودن
equal sign U علامت تساوی
equal sign U علامت برابری
other things being equal U اگر برای چیزهای دیگر نباشد
other things being equal U اگر شرایط دیگررابرابربگیریم
equal angles U اهن نبشی
is equal to or greater than U مساوییابزرگتراز
is approximately equal to U تقرییابرابراستبا
equal time U فیلمتبلیغاتینامزدهایانتخاباتکهازتلویزیونیارادیوپخششود
On an equal footing. U بر پایه مساوی
equal angle U آهن نبشی
to be up to the task [to be equal to something] <idiom> U از پس کاری برآمدن
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
equal appearing intervals U فاصلههای یکسان نما
equal sacrifice theory U نظریه برابری فداکاری
equal sacrifice theory U برطبق این نظریه
equal sacrifice theory U مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
Equal Opportunities Commission U سازماننافربراجرایقانون
equal status persons U افراد همپایه
line of equal shear U خط همبرش
principle of equal advantage U اصل مزیت برابر
method of equal appearing intervals U روش فاصلههای یکسان نما
gate U سوزن اتصال به یک FET
gate U دروازه شروع اسکی
or gate U دریچه OR
or gate U دریچه یا
not or gate U دریچه نا- یا
not gate U دریچه نا
not and gate U دریچه نا- و
nor gate U دریچه نایا
nor gate U دریچه نقیض یا
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
not gate U دریچه نقیض
gate U گیت
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
saw gate U چارچوب اره
gate U دروازه
gate U در بزرگ
gate U مدخل دریجه سد
Gate U ورودی به باند
gate U وسایل ورود ورودیه
gate U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate U دریچه
take out gate U دریچه ابگیر ابیاری
gate U راه تغذیه لشعلث
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate U مدخل
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
and gate U دریچه و
and gate U مدار AND
and gate U دریچه و دریچه ضرب منطقی
down gate U راهگاه پایین دست
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
roller gate U دریچه غلطان
railroad gate U درب ورودی راه اهن
burst gate U لامپ پیام گذار
sluice gate U ابگیره
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
caterpillar gate U دریچه چرخ زنجیری
discharge gate U دریچه تخلیه
complement gate U دریچه متمم ساز
pouring gate U تغذیه قالب
pouring gate U دریچه ریزش
cow gate U چراگاه گاو
color gate U دریچه پیام رنگی
sluice gate U اب بند
sluice gate U دریچه
starting gate U دروازه شروع
lich-gate U راهرو سرپوشیده
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate keeper U دروازه بان
gate money U پولبلیطورودیه
wicket gate U دهانهدریچه
upper gate U دروازهبالایی
spillway gate U درخروجآبسطحسد
ring gate U دهانهحلقوی
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate-leg U پایهدروازهایشکل
xor gate U دریچه یای ضمنی
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate U دریچه استانهای
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
tainter gate U دریچه لولادار
tainter gate U دریچه قطائی
lower gate U دروازهپائینی
check gate U دریچه تنظیم
gate electrode U الکترود دریچهای
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition U شیر فلکه تبدیل
gate leaf U بدنه دریچه سد
gate tube U لامپ دریچهای
gate valve U شیر قطع جریان
gate valve U شیر کشویی
gate crasher U میهمان ناخوانده
flood gate U سد دریچهای
flood gate U بندسیلگیر
equality gate U برابر سازی
equivalence gate U دریچه هم ارزی
equivalence gate U دریچه معادل
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
flap gate U دریچه یک طرفه
flood gate U ابگیره
gate vessel U شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate U دروازه منطقی
majority gate U دریجه اکثریت
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
nand gate U دریچه نقیض و
nand gate U دریچه ناو
nonequality gate U دریچه نابرابری
elementary gate U دریچه ابتدایی
lich gate U راهرو
elementary gate U دریچه مقدماتی
indicator gate U دریچه شاخص
inclusive or gate U دریچه یای شامل
head gate U دریچه بالادست سد
head gate U دریچه فوقانی کانال
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
jet flow gate U دریچه با سرلوله
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table U میزپایهدروازهای
The crowd was pressing against the gate . U جمعیت به درورودی فشار می دادند
jet flow gate U فشاراین دریچه زیاداست
master gate valve U مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess U دریچهتنفسشمار
gate chamber wall U جایگاه حرکت دریچه
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
bear tape shutter gate U دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> U خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com