Perdic | energy stage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	energy stage U	لایه انرژی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stage U	نیمکت اویزان
	stage U	اشکوب
	not stage U	مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
	stage U	مراحل مختلف یک موشک
	stage U	درجه مرحله
	stage U	سکو
	stage U	اسکان دادن
	stage U	قراردادن اتومبیل در خط اغاز
	stage U	مقام
	zero stage U	طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
	second stage U	مرحلهدوم
	first stage U	مرحلهاول
	to go on the stage U	بازیگرشدن
	behind the stage <adj.> <adv.> U	محرمانه [اصطلاح مجازی]
	behind the stage <adj.> <adv.> U	خصوصی [اصطلاح مجازی]
	to go on stage U	وارد صحنه [نمایش] شدن
	stage U	یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
	to go on the stage U	اکترشدن
	stage U	سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
	at this stage <adv.> U	درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
	stage U	صحنه
	third stage U	مرحلهسوم
	stage U	چوب بست
	stage U	صحنه نمایش
	stage U	پرده گاه مرحله
	stage U	منزل
	stage U	مرحله
	stage U	مرحله دار شدن اشکوب
	stage U	در صحنه فاهرشدن
	stage U	طبقه
	stage U	پایه وهله
	turbine stage U	طبقه توربین
	stage-struck U	شیفتهی بازیگری
	stage-struck U	عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
	stage whispers U	نجوای روی صحنه
	stage whisper U	نجوای روی صحنه
	stage doors U	در عقب صحنه
	buffer stage U	مرحله میانگیر
	to put on the stage U	بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
	two stage sampling U	نمونه گیری دو مرحلهای
	two stage experiment U	ازمایش دو مرحلهای
	At that point [stage] , ... U	وقتی که موقعش رسید...
	mechanical stage U	پایهمکانیکی
	centre-stage U	شرائطبسیار حساسو مهم
	stage clip U	سطحنمایش
	stage curtain U	پردهنمایش
	stage door U	در عقب صحنه
	converter stage U	طبقه مبدل
	landing stage U	حملباقایق
	To appear on the scene (stage). U	روی صحنه ظاهر شدن
	killer stage U	صافی رنگ
	regulator first stage U	صفحهنمایشنخستینرگلاتور
	developmental stage U	مرحله تکوینی
	differential stage U	مرحله تفاضلی
	developmental stage U	مرحله پیشرفت
	this play does not stage well U	این داستان خوب در نمایش در نمیاید
	termination stage U	مرحله پایانی
	oral stage U	مرحله دهانی
	oedipal stage U	مرحله ادیپی
	multi stage U	چند مرحلهای
	multi stage U	چند طبقه
	first audio stage U	مرحله صوتی نخست
	flood stage U	تراز بحرانی طغیان
	modulator stage U	طبقه مدولاسیون
	main stage U	عرشه اصلی
	main stage U	طبقه اصلی
	macro stage U	مرحله کلان
	impluse stage U	طبقه فشار مستقیم
	initial stage U	طبقه نخستین
	input stage U	طبقه ورودی
	input stage U	طبقه اولیه
	output stage U	مرحله خروجی
	phallic stage U	مرحله التی
	stage set U	تعویض سن
	stage set U	تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
	stage race U	مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
	stage payments U	پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
	stage fever U	کرم بازیگری یا اکتری
	stage director U	مدیر نمایش
	stage direction U	کاگردانی
	stage direction U	مدیریت
	stage craft U	فن درست کردن نمایش
	stage coach U	دلیجان
	single stage U	یک طبقه
	single stage U	یک طبقهای
	quick stage U	ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
	mixer stage U	طبقه مخلوط کننده
	larval stage U	مرحله کرمی
	stage-managing U	اداره کردن
	anal stage U	مرحله مقعدی
	stage-managed U	کارگردانی کردن
	stage-manages U	اداره کردن
	stage-manages U	کارگردانی کردن
	stage-managing U	کارگردانی کردن
	at the rear of the stage <adj.> <adv.> U	پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
	stage fright U	صحنه هراسی
	stage fright U	وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
	at the rear of the stage <adj.> <adv.> U	در پس پرده
	stage-managed U	اداره کردن
	stage-manage U	کارگردانی کردن
	stage manager U	کارگردان نمایش
	stage managers U	مدیر نمایش
	speed stage U	سطح سرعت
	stage managers U	کارگردان نمایش
	stage manage U	اداره کردن
	stage manager U	مدیر نمایش
	speed stage U	مرحله سرعت
	stage-manage U	اداره کردن
	stage manage U	کارگردانی کردن
	power output stage U	طبقه خروجی
	two stage least squares method U	روش حداقل مربعات دومرحلهای
	push pull stage U	طبقه پوش- پول
	two stage least squares method U	برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
	three stage least squares method U	روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
	low power stage U	طبقه کم قدرت
	multi stage scaffolding U	داربست چند طبقه
	multi stage sampling U	نمونه گیری چند مرحلهای
	high pressure stage U	طبقه فشار قوی
	frequency divider stage U	طبقه مقسم فرکانس
	power amplifier stage U	مرحله فزون ساز توان
	multi stage amplifier U	تقویت کننده چند طبقه
	multi stage amplifier U	امپلی فایر چند طبقه
	multi stage experiment U	ازمایش چند مرحلهای
	multi stage press U	پرس چند طبقه
	multi stage production U	تولید چند مرحلهای
	intermediate frequency stage U	طبقه ی فرکانس میانی
	mechanical stage control U	کنترلپایهمکانیکی
	anal retentive stage U	مرحله مقعدی ضبطی
	anal expulsive stage U	مرحله مقعدی دفعی
	To stage political demonstrations. U	تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
	It was stage –managed . It was trumped up. U	صحنه سازی بود
	Stage party ( films , movies ) . U	میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U	صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
	energy U	انرژی
	energy U	توانایی
	energy U	قوه فعلیه
	energy U	نیرو
	energy U	زور
	energy U	کارمایه
	energy U	قوه بنیه
	energy U	ورج
	energy U	قدرت
	energy U	توانایی کار
	maximum energy U	انرژی بیشینه
	mutual energy U	انرژی متقابل
	sustainable energy U	انرژی پایدار
	mechanical energy U	انرژی مکانیکی
	maximum energy U	انرژی حداکثر
	sustainable energy U	انرژی بی پایان
	sustainable energy U	انرژی جاوید
	quantum of energy U	مقدارکارمایه
	sustainable energy U	انرژی بی نهایت
	mass energy U	جرم - انرژی
	light energy U	انرژی نور
	To consume all ones energy . U	تمام نیروی خودرا مصرف کردن
	lattice energy U	انرژی شبکه
	use up every ounce of energy U	نهایت تلاش خود را به کار بستن
	kiloton energy U	کیلوتن انرژی
	it is a strain on one's energy U	خیلی زورمصرف میکند
	it is a strain on one's energy U	خیلی زور میبرد
	light energy U	کارمایه ی نور
	loss of energy U	افت انرژی
	energy feedstock U	مواد اولیه انرژی
	magnetic energy U	انرژی مغناطیسی
	madelung energy U	انرژی مادلونگ
	luminous energy U	نیروی قابل تبدیل بنور
	luminous energy U	نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
	rest energy U	انرژی سکون
	low energy U	انرژی کم
	low energy U	انرژی پایین
	ionization energy U	انرژی یونیزاسیون
	muzzle energy U	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
	unavailable energy U	نیروی عاطل و باطل
	specific energy U	انرژی مخصوص
	sound energy U	انرژی صوتی
	solar energy U	انرژی خورشیدی
	renewable energy U	انرژی تجدید پذیر
	vital energy U	نیروی زندگی
	resonance energy U	انرژی رزنانسی
	rediant energy U	انرژی تابشی
	renewable energy U	انرژی برگشت پذیر
	unavailable energy U	نیروی خارج از دسترس
	translational energy U	انرژی انتقالی
	transformation of energy U	تبدیل انرژی
	vibration energy U	انرژی ارتعاشی
	thermal energy U	انرژی گرمایی
	strain energy U	انرژی کشیدگی
	strain energy U	انرژی کرنش
	strain energy U	انرژی تغییر شکل
	strain energy U	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
	radiation energy U	انرژی تابشی
	radiant energy U	انرژی تابشی
	potential energy U	نهان توان
	pairing energy U	انرژی زوج شده
	zero point energy U	انرژی نقطه صفر
	zero point energy U	انرژی درصفر مطلق
	Internal energy U	انرژی درونی [فیزیک]
	nuclear energy U	انرژی هستهای
	potential energy U	انرژی نهانی نیروی ذخیره