English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
endurance race U مسابقه استقامت
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
endurance U تحمل
endurance U دوام
endurance U حداکثرتوان پرواز یا حرکت
endurance U برد عملیاتی
endurance U حداکثر
endurance U دیرپایی
endurance U پایداری 0
endurance U استقامت
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
endurance limit U حد دوام مصالح
abdominal endurance U ورزشهای تقویت عضلههای شکم
endurance time U سرعت مداوم
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
fuel endurance U میزان تکافوی سوخت
power endurance U توان استقامت
muscular endurance U استقامت عضلانی
prudent limit of endurance U حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
Power of resistance(endurance). U تاب مقاومت
race U نهر
race U جدار
race U قاب
race U مسابقه سرعت
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race course U میدان مسابقه
race U دویدن
race U جوی
race U ابراهه
race U طبق ه
race U قوم
race U طایفه
race U نسل تبار
race U دوران مسیر
race U نژاد
race U دور
race U مسابقه
race U طوقه لغزنده
race U سینی لغزنده
race U سرسره ریل
race U اسب دوانی
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U ریل لغزنده
race U گردش
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
tail race U کانال هدایت اب از توربین به خارج
selling race U مسابقه فروش اسب
the black race U نژاد سیاه
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
race ring U رینگ و پایه مسلسل
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
road race U دو ماراتون
relay race U دو امدادی
race ring U سینی دوار
race ring U طوقه سرسرهای
race ring U رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
the hu man race U نژادانسان
the hu man race U نوع بشر
the white race U نژادسفید
the human race U بشریت
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race U بشریت
arms race U مسابقه تسلیحاتی
to time a race U وقت مسابقهای را نگاه داشتن
the human race U نوع بشر
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
tide race U جذر و مد سریع اب دریا
the white race U نژادابیض
race relations U روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
horse race U مسابقه اسب دوانی
head race U تنوره اسیاب
he has run his race U است
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
he has run his race U خودراپیموده
he has run his race U دوره
harness race U مسابقه ارابه رانی
front race U پیشتازی
foot race U مسابقه راهپیمایی
race walking U مسابقه راهپیمایی
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race U نژاد برتر
race card U برنامه اسب دوانی
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
head race U کانال هذایت اب به توربین
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
race horse U اسب مسابقه
obstacle race U مسابقه دو با پرش موانع
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
match race U مسابقه دو بین دو نفر
claiming race U مسابقه اسبهای هم قیمت
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
mill race U اب اسیاب
bearing race U جدار یاتاقان
mill race U جوی اسیاب
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
Adegenerate ( decadent ) race . U نژاد فاسد
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
currency depreciation race U تجدید نظر در قیمت پول جاری
weight for age race U مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
to poach a start in race U نا بهنگام پیش افتادن
to poach a start in race U بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com