English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emergency works U کارهای اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the works <idiom> U درتدارک
if it works U اگر بشه
if it works U اگر این کار با موفقیت انجام شود
he works better U او بهتر کار میکند
works U کارخانه
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
works superintendent U مدیر کارخانه
miscellaneous works U کارهای مختلف
sewage works U استفادهازفاضلاببهعنوانکود
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
shoot the works <idiom> U از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
sewage works {sg} U تصفیه خانه فاضلاب
He works as engineer. U او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
Construction works . U عملیات ساختمانی
works inspector U بازرس کارگاه
works inspector U بازرس کارخانه
engineering works U کارخانه ماشین سازی
gas works U کارخانه تولید گاز
incidental works U کارهای اتفاقی
lead works U کارخانه سرب گدازی
lime works U اهکپزی
microsoft works U مایکروسافت ورکس
plaster works U گچکاری
plaster works U گچبری
poetical works U دیوان شعر
poetical works U اثار شعری
poetical works U اثارمنظوم
preliminary works U کارهای مقدماتی
salt works U کارخانه نمک سازی
temporary works U کارهای موقت
gas works U کارخانه گاز
dye works U کارخانه رنگ سازی
brick works U اجر پزی
brick works U اجر سازی
public works U کارهای ساختمانی همگانی
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
clerk of the works U سرکارساختمانی
clerk of the works U استادکار
public works U امورعام المنفعه
apple works U اپل ورکس
works of art U اثرهنری
public works U تاسیسات عام المنفعه
public works U فواید عامه
works of art U کار هنری
mintster of public works U وزیرکارهای عمومی
mintster of public works U وزیر فوائدعامه
iron and steel works U ذوی اهن و فولاد
gas works tar U قطران کارخانه گاز
He works in the production section . U درقسمت تولید کار می کند
road works ahead U جادهدردستاحداثاست
The works include 4 volumes. U این کتاب چهار جلد است.
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock). U روز وشب کارمی کند
emergency U خیلی خیلی فوری
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U غیر منتظره حیاتی
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U وقت ضیق
emergency U فوق العاده اضطراری
emergency U ضروری
emergency U اورژانس
emergency U حتمی
emergency U ناگه اینده اورژانس
emergency U اضطرار
emergency U مهم
emergency U اضطراری
emergency U فوریت
emergency U امر فوق العاده و غیره منتظره
in case of emergency U درموقع تنگ وقت ضرورت
in case of emergency U هنگام اضطرار
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
emergency admission U پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
emergency services U اورژانس
emergency regulator U تنظیمکنندهفوری
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
Accident and Emergency U اتاق عمل اورژانس
emergency exit U در خروج اضطراری
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency door U در خطر
emergency door U خروجی خطر
emergency door U دراضطراری
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit U خروج اضطراری
emergency fund U وجوه اضطراری
emergency lamp U لامپ اضطراری
emergency leave U مرخصی اضطراری
emergency leave U سطح اماد اضطراری
emergency leave U سطح امادلازم برای بسیج
emergency cryptosystem U سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency conditions U شرایط اضطراری
emergency complement U تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency air U هوای اضطراری
emergency antenna U انتن اضطراری
emergency brake U ترمز اضطراری
state of emergency U حالت اضطرار
emergency burial U تدفین اضطراری
emergency burial U دفن درمحل
emergency call U خبر یا مکالمه اضطراری
emergency care U مراقبتهای فوری
emergency cartridge U کارتریج اضطراری
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency lighting U روشنایی اضطراری
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency valve U شیر اضطراری
emergency relief U رهایی از بلایا
emergency station U محل اضطراری
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency repair U تعمیر اضطراری
emergency risk U ریسک اضطراری
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble U رهگیری اضطراری
emergency switch U کلید اضطراری
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
emergency treatment U معالجه اورژانس
emergency treatment U معالجه اضطراری
emergency reaction U واکنش اضطرار
emergency ration U جیره فوق العاده
emergency operation U بهره برداری اضطراری
emergency operation U کارکرد
emergency priority U تقدم فوری
emergency priority U تقدم اضطراری
emergency measure U سنجش اضطراری
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
emergency ration U جیره اضطراری
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency room [American E] [e.r.] [ER] U اتاق عمل اورژانس
emergency support vessel U کشتیپشتیبانیفوری
air defense emergency U وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency conning position U پل فرماندهی اضطراری
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
emergency push button U تکمه اضطراری
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
emergency generator set U دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
emergency medical treatment room U اتاق عمل اورژانس
path [corridor] for emergency vehicles U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . U فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com