English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embedded systems U سیستمهای تعبیه شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embedded U جاسازی شده
embedded code U بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
embedded code U درج شده در متن و استفاده شده توسط سیستم پردازش لغت پس از ایجاد متن چاپ شده و فرمت شده
embedded code U دستور چاپگر
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
embedded code U مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
embedded figures test U ازمون شکلهای نهفته
embedded formating command U فرمان قالب بندی مندرج
systems U رشته دستگاه
systems U اسلوب
systems U اصول وجود
systems U نظم ترتیب
systems U طرز روش
systems U هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems U سازگان
systems U سلسله
systems U سیستم
systems U نظام
systems U نظم منظومه
systems U قاعده رویه
systems U طرز اسلوب
systems U جهاز
systems U دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U طریقه
systems U همستاد روش
systems U همست
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U منظومه
systems U مجموعه سازمان
systems U ترتیب
systems U سازمان
systems U تشکیلات
systems U نظام سیستم
systems U روش اصول
systems console U میزفرمان سیستم ها
systems console U پیشانه سیستم ها
systems approach U رویکرد نظام نگر
systems analyzer U تحلیل گر سیستم
systems analysis U تحلیل سیستم ها
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis U برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis U سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems disk U دیسک سیستم ها
systems engineer U مهندس سیستم
systems program U برنامه سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
systems manual U کتاب راهنمای سیستم
systems library U کتابخانه سیستم ها
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems house U خانه سیستم ها
systems programming U برنامه نویسی سیستم
Monetary systems. U سیستم های پولی ( مالی )
systems flowchart U روندنمای سیستم
systems analysis U شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis U نظام شناسی
bifurcated systems U سیستمهای دو چنگاله
nervous systems U دستگاه پی
systems software U نرم افزار سیستم
framing systems U سیستمهای قابدار
nervous systems U دستگاه عصبی
nervous systems U سلسله عصب
pos systems U فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
operating systems U سیستم عامل
systems analyst U تحلیلگر سیستم
systems analyst U تحلیل گر سیستم
systems analysis U تحلیل سیستم
public address systems U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
association in information systems U professionals
systems network architecture U معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
association in information systems U انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
information processing systems U نظامهای خبرپردازی
man machine systems U نظامهای انسانی- ماشینی
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
certified systems professionals U CSP
small computer systems interface U واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain U مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com