English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embedded figures test U ازمون شکلهای نهفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hidden figures test U ازمون شکلهای نهفته
embedded U جاسازی شده
embedded code U بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
embedded code U درج شده در متن و استفاده شده توسط سیستم پردازش لغت پس از ایجاد متن چاپ شده و فرمت شده
embedded code U دستور چاپگر
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
embedded code U مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
embedded systems U سیستمهای تعبیه شده
embedded formating command U فرمان قالب بندی مندرج
figures U صورت
figures U هیکل
figures U نگاره
figures U رقم
figures U پیکر
figures U شمردن
figures U حساب کردن
His figures were way off (out). U ارقامش (حسابش )بکلی پرت بود
figures U تصویرکردن
figures U مجسم کردن
figures U کشیدن
figures U شکل
figures U عدد
figures U نقش رقم
figures U شخص
figures U پیکره تندیس
figures U نقش
the above figures U بالاتر
the above figures U برتر
the above figures U ارقام بالا
figures U شماره چاپ شده
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
trade figures U میزانوارداتوصادراتیککشور
figures of speech U صنایع بدیعی
figures shift U مبدله ارقام
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
geometrical figures U اشکال هندسی
gottschaldt's figures U شکلهای گوتشالت
reversible figures U شکلهای بازگشت پذیر
to i. any thing with figures U یا صحههای صورتی به چیزی زدن
inferior figures U حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
to e. figures upon astone U صورت هایی بر سنگ نقش کردن
double figures U امتیاز دو رقمی
father figures U پدر- نماد
mother figures U مادر- نماد
documented plan figures U ارقام مستند برنامه
sound [arguments, data, figures] <adj.> U درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
HE is good at math. He has a good head for figures. U حسابش ( ریاضیات ) خوب است
test U امتحان محک
test value U نمره ازمون
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
z test U ازمون " زی "
x o test U ازمون ضربدر و دایره
test U ازمایش کردن
u test U ازمون یو
test U ازمایش کردن امتحان
t test U ازمون تی
test course U مسافت ازمایش
test U امتحان کردن
test U محک
test U معیار
test U محک زدن
test U ازمودن کردن
f test U ازمون اف
test U امتحان
self test U ازمایش خودکار
self test U خودازمایی
test U آزمون
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U تست
test U امتحان
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test U آزمایش
test U اختیار
test U معاینه کردن
test U تست
test U تست کردن ازمایش
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test U ازمون دسته بندی
slump test U ازمایش فرو نشستن
low test U اندک
similarities test U ازمون شباهتها
shear test U ازمایش برشی
lucas test U ازمایش لوکاس
sampling test U ازمون نمونهای
test age U سن ازمونی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
tensile test U ازمون کششی
shearing test U ازمون برشی
tensile test U ازمایش کشش
shop test U ازمایش کارگاهی
sign test U ازمون علامتها
spinning test U تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test U ازمون مارپیچ
psychological test U ازمون روانی
system test U ازمون سیستم
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
stilling test U ازمون استیلینگ
stripping test U ازمایش زدودن
standardized test U ازمون میزان شده
stripping test U ازمایش زدودگی
subjective test U ازمون غیرعینی
life test U ازمون حیات
literacy test U ازمون سواد
load test U ازمایش با بار خارجی
spot test U ازمایش فوری
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
low test U دارای خاصیت فراری
tensile test U ازمایش کششی
tapping test U ازمون ضربه زدن
szondi test U ازمون زوندی
load test U ازمایش بار
load test U ازمون بار گذاری
substitution test U ازمون جانشین سازی
self administering test U خودازما
mantoux test U ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
omnibus test U ازمون مختلط
one sided test U ازمون یکسویه
one tailed test U ازمون یک دامنه
opposites test U ازمون کلمات متضاد
oral test U ازمون شفاهی
manikin test U ازمون ادمک سازی
ordering test U ازمون رده بندی
oseretsky test U ازمون اوزرتسکی
performance test U ازمون عملکردی
occupational test U ازمون شغلی
objective test U ازمون عینی
marginal test U ازمون مرزی
matching test U ازمون همتایابی
matching test U ازمون جور کردن
mental test U ازمون روانی
mosaic test U ازمون موزائیکها
myokinetic test U ازمون جنبش عضلانی
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test U ازمون غیر کلامی
performance test U ازمون عملی
personality test U ازمون شخصیت
reasoning test U ازمون استدلال
recall test U ازمون یاداوری
recognition test U ازمون بازشناسی
repeated test U ازمون دوباره
nonverbal test U ازمون غیرکلامی
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test U ازمون رورشاخ
saliva test U ازمایش بزاق دهان اسب
rattler test U ازمایش تردی
rattler test U ازمایش تورق
post test U پس ازمون
power test U ازمون قدرت
preliminary test U ازمایش مقدماتی
proverbs test U ازمون ضرب المثلها
puncture test U ازمایش قدرت نارسانایی
put to test U ازمودن
put to test U امتحان کردن
random test U ازمایش نامنظم
random test U ازمایش پیشامدی
sedimentation test U ازمایش تهنشینی
test run U اجرای ازماینده
test wise U ازمون اشنا
to put to the test U ازمودن
to put to the test U محک زدن
tollen's test U ازمون تولن
torsion test U ازمایش پیچش
test bed U صفحه ازمایش
triaxial test U ازمون سه اسهای
triaxial test U ازمایش سه بعدی
Turing test U بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test U ازمایش تورینگ
two tailed test U ازمون دو دامنه
test validity U اعتبار ازمون
test town U شهرمورد نمونه گیری
test run U اجرای ازمایشی
test run U رانش ازمایشی
test scaling U مقیاس بندی ازمون
test score U نمره ازمون
test series U سری ازمایش
test set U دستگاه ازمایش
test sophistication U کارکشتگی در ازمونها
test specimen U نمونه ازمایشی
test specimen U نمونه ازمایش
test specimen U نمونه ی ازمایش
test town U شهر مورد ازمایش
two tailes test U ازمون دو دامنهای
verbal test U ازمون کلامی
means test U سنجش استطاعت مالی
test-lamp U لامپآزمایشی
breath test U آزمایشمصرفالکلازطریقتنفس
pregnancy test U آزمایشبارداری
blood test U آزمایش خون
to stand the test U برای مدت زیاد دوام آوردن
litmus test U آزمون نهادنما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com