English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guidance U دستورالعمل راهنما
guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمایی
guidance U راهنمایی
guidance U هدایت
guidance U راهنما رهبری
guidance U رهنمود
laser guidance U سیستم هدایت لیزری
turn off guidance U هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
turn off guidance U راهنمای تاکسی کردن هواپیما
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
educational guidance U راهنمایی اموزشی
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
vocational guidance U راهنمایی شغلی
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
active homing guidance U هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
child guidance clinic U درمانگاه راهنمایی کودک
elevation U حرکت در ارتفاع زاویه درجه
elevation U بالابردن
elevation U بالا بردن لوله
elevation U ارتفاع
elevation U تراز از سطح مبنا
elevation U برافراشتگی
elevation U جای بلند وبرامدگی ترفیع
elevation U بلندی
elevation U درجه
elevation U نما
elevation U زاویه فراز
elevation U برز
elevation U ترفیع
elevation U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
visual elevation U افت بصری گلوله
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
trial elevation U درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial elevation U درجه ازمایشی
quadrant elevation U زاویه تیر
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
screening elevation U تراز مانع رادار
spot elevation U ارتفاع تعیین شده
visual elevation U فاصله مربوط به افت گلوله
spot elevation U نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
minimum elevation U حداقل درجه
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
elevation circle U قطاع درجه
east elevation U نمای غربی
crest elevation U فرازای ستیغ تراز ستیغ
crest elevation U فرازای تاج
angle of elevation U زاویه حرکت لوله درارتفاع
angle of elevation U زاویه درجه
angle of elevation U زاویه ارتفاع لوله
adjusted elevation U درجه تنظیمی
elevation indicator U صفحه نمودار درجه
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
elevation scale U طبلک درجه
elevation scale U مقیاس درجه
elevation stop U متوقف کننده حرکت ارتفاع
elevation quadrant U تراز ربعی
elevation quadrant U تراز تیر
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
elevation of security U زیاد کردن تامین
elevation stop U حد نهایی درجه
adjusted quadrant elevation U زاویه تیر تنظیمی
boiling point elevation U صعود نقطه جوش
lamphouse elevation control U گیرهتنظیمبالارونده
boiling point elevation constant U ثابت صعود نقطه جوش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com