Perdic | electronic current | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	electronic current U	جریان الکترونی
	electronic current U	جریان الکترونها

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	electronic U	مشابه 3510
	electronic U	استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
	electronic U	الکترونیکی مربوط به الکترونیک
	electronic U	میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
	electronic U	الکترونیک
	electronic U	الکترونیکی
	electronic U	مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
	electronic U	سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
	electronic U	سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
	electronic U	1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
	electronic U	روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
	electronic U	سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
	electronic U	قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
	electronic U	سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
	electronic U	سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
	electronic U	داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
	electronic U	شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
	electronic U	یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
	electronic U	باس ولتاژ کم
	electronic U	توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
	electronic U	پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
	electronic U	کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
	electronic U	موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
	electronic tuning U	تنظیم الکترونی
	electronic piano U	پیانوالکتریکی
	electronic tag U	لباس ردیاب
	electronic mail U	پست الکترونیکی
	electronic microscope U	میکروسکوپ الکترونی
	electronic rectifier U	یکسوساز الکترونی
	electronic security U	تامین الکترونیکی
	electronic security U	رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
	electronic spreadsheet U	صفحه گسترده الکترونیکی
	electronic structure U	ساختار الکترونی
	electronic switch U	سوئیچ الکترونی
	electronic transition U	جهش الکترونی
	electronic voltmeter U	ولت سنج الکترونیکی
	electronic warfare U	جنگ الکترونیک
	electronic warfare U	میدان جنگ الکترونیکی
	electronic element U	عنصر الکترونیکی
	electronic locator U	فلزیاب رادیویی
	electronic rectifier U	یکسوکننده الکترونی
	electronic radiation U	تشعشع الکترونی
	electronic modulation U	مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
	electronic music U	موسیقی الکترونیکی
	electronic navigation U	ناوبری الکترونیکی
	electronic navigation U	هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
	electronic tagging U	لباسردیاب
	electronic viewfinder U	پایندهتصویرالکتریکی
	electronic office U	محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
	electronic ballast U	بالنالکتریکی
	electronic pen U	قلم الکترونیکی
	electronic printer U	چاپگر الکترونیکی
	electronic publishing U	انتشارات الکترونیکی
	industrial electronic U	الکترونیک صنعتی
	electronic scales U	ترازویالکتریکی
	electronic element U	بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
	electronic density U	چگالی الکترونی
	electronic deception U	فریب الکترونیکی
	electronic concentration U	غلظت الکترون
	electronic calculator U	حسابگر الکترونیکی
	electronic computer U	کامپیوتر الکترونیکی
	electronic brain U	مغز الکترونیکی
	electronic camputer U	ماشین حساب الکترونیکی
	electronic charge U	بار بنیادین
	electronic components U	اجزاء الکترونیکی
	electronic control U	تنظیم الکترونیکی
	electronic control U	کنترل الکترونیکی
	electronic control U	فرمان الکترونیکی
	electronic cottage U	مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
	electronic emission U	انتشار الکترونها
	electronic engineer U	مهندس الکترونیک
	electronic engineer U	کارشناس الکترونیک
	electronic tag U	مانیتور مچ پا
	electronic magazine U	مجله الکترونیکی
	electronic lens U	عدسی یا لنز الکترونی
	electronic journal U	فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
	electronic jamming U	تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
	electronic jamming U	پخش پارازیت
	electronic beam U	اشعه ی الکترونیکی
	electronic interfrence U	تداخل الکترونیکی
	electronic excitation U	تحریک الکترونی
	electronic filling U	پر کردن الکترونیکی
	electronic flash U	فلاش الکترونی
	electronic formula U	فرمول الکترونی
	electronic countermea sures U	اقدامات ضد الکترونیکی
	latent electronic image U	تصویر الکتریکی پنهان
	electronic countermea sures U	پیش گیریهای ضد الکترونیکی
	integrate electronic component U	قطعه الکترونیکی مجتمع
	industrial electronic computer U	ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
	electronic counter measure U	جنگهای الکترونیکی
	electronic transfer of data U	انتقال الکترونیکی اطلاعات
	electronic bulletin board U	یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
	electronic funds transfer U	انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
	electronic fund transfer U	ارسال الکترونیکی دارائی
	electronic data processing U	پردازش الکترونیکی داده
	electronic power supply U	منبع تغذیه الکترونیکی
	secure electronic transactions U	استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
	electronic data processing system U	سیستم پردازش الکترونیکی داده
	email [short for electronic mail] U	رایانامه
	email [short for electronic mail] U	پست الکترونیکی
	email [short for electronic mail] U	ایمیل
	current U	آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
	current U	جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
	current U	ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
	current U	دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
	current U	دیسک درایوی که در حال استفاده است یا انتخاب شده است
	current U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	current U	مربوط به زمان حال
	current U	حرکت قط عات بار دار در یک هادی
	zero current U	جریان صفر
	against the current <adv.> U	مخالف جریان
	current U	جریان
	down current U	جریان رو به پایین
	zero current U	جریان نول
	current U	در حال حاضر
	current U	شدت جریان
	current U	تزن
	current U	تزند
	current U	شایع
	current U	معاصر متداول
	current U	رایج
	current U	جاری
	current U	کشش
	current U	شدت جریان برق
	current U	جاری و روان
	current U	سیلان
	current U	جریان اب یا باد
	current U	فعلی اخرین اطلاعات
	fusing current U	جریان ذوب
	generation of current U	تولید جریان
	heater current U	جریان رشته گرمساز
	heating current U	جریان گرم کننده
	fault current U	جریان عیب
	heavy current U	جریان قوی
	faradic current U	جریان فارادی
	forward current U	جریان ولتاژ مستقیم
	fault current U	جریان خطا
	flood current U	جریان مدی
	filament current U	جریان فیلامان
	three phase current U	جریان سه فاز جریان دوار
	field current U	جریان میدان
	power current U	جریان قوی
	idle current U	جریان بی باری
	induction current U	جریان القائی
	inductive current U	جریان القائی
	inducing current U	جریان القاء شده
	inducing current U	جریان القائی
	induced current U	جریان القاء شده
	induced current U	جریان القائی
	induced current U	جریان القایی
	increase of current U	افزایش جریان
	impluse current U	جریان ضربهای
	imaginary current U	جریان راکتیو
	ignition current U	جریان احتراق
	idle current U	جریان کور
	induction current U	جریان القاء شده جریان تحریک
	tidal current U	جریان جذر و مدی
	extra current U	جریان اضافی
	wattles current U	جریان کور
	welding current U	جریان جوش
	welding current U	جریان جوشکاری
	wind current U	جریان بادی
	zener current U	جریان زنر
	to float with the current <idiom> U	با جریان آب رفتن [اصطلاح مجازی]
	current affairs U	رویدادهایاجتماعی و سیاسی
	During (in)the current year. U	درسال جاری
	To swim against the current. U	بر خلاف جریان آب شنا کردن
	multuphase current U	جریان چند فازه
	reactive current U	جریان کور
	filament current U	جریان افروزه
	wattful current U	جریان موثر
	unidirectional current U	جریان یکسو
	exciting current U	جریان تحریک
	energizing current U	جریان تحریک
	emission current U	جریان صدوری
	tidal current U	جریان جزر و مدی
	tidal current U	جریان کشندی
	tidal current U	stream tidal: syn
	total current U	جریان کل
	two phase current U	جریان دو فاز
	two phase current U	جریان دوفازه
	undulatory current U	جریان مواج
	undulatory current U	جریان موجی
	unidirectional current U	جریان یکسوی
	current strength U	شدت جریان
	measuring current U	جریان سنجش
	polyphase current U	جریان چندفاز
	price current U	صورت نرخهای معمول
	primary current U	جریان ورودی
	primery current U	جریان اولیه
	pulsating current U	جریان ضربانی
	quiescent current U	جریان استراحت
	rated current U	جریان اسمی
	reactive current U	جریان هرز
	reactive current U	جریان غیر فعال
	reactive current U	جریان واکنشی
	polarization current U	جریان قطبی
	periodic current U	جریان دورهای
	parasitic current U	جریان نشتی جریان خارجی
	microphone current U	جریان میکروفن