Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic
U
وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic
U
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic
U
اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic
U
الکترومگنتیک
electromagnetic
U
الکترو مغناطیسی
electromagnetic interference
U
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic relay
U
کلید مغناطیسی
electromagnetic induction
U
القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction
U
القای الکترومغناطیسی
electromagnetic flux
U
شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection
U
خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout
U
فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling
U
تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake
U
ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction
U
جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion
U
دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic field
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion
U
نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic lens
U
عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing
U
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic tran
U
تله الکترومغناطیسی
electromagnetic units
U
واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration
U
ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic wave
U
موج الکترومغناطیسی
the electromagnetic force
U
نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic system
U
دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic relay
U
رله الکترومغناطیسی
electromagnetic log
U
سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation
U
تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic profile
U
مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
instrument for electromagnetic screening
U
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line
U
خط تاخیر الکترومغناطیسی
waves
U
موج
waves
U
موجی بودن موج زدن
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
موج زدن
waves
U
موج رادیویی
waves
U
هیجان
waves
U
فر موی سر دست تکان دادن
new waves
U
نیوویو
waves
U
خیزاب
density of the total electromagnetic ene
U
چگالی انرژی الکترومغناطیسی
thermal waves
U
امواج گرمایی
train of waves
U
قطار موج
make waves
<idiom>
U
ایجاد دردسر
ground waves
U
امواج زمینی
crashing waves
U
امواج خروشان
the waves of the sea
U
خیزابهای دریا
the waves of the sea
U
امواج دریا
metric waves
U
موجهای متری
gravity waves
U
امواج ثقلی
radio waves
U
امواج رادیویی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
hertzian waves
U
امواج هرتز
incoherent waves
U
امواج همدوس
gravitational waves
U
امواج جاذبه
gravitational waves
U
امواج گرانشی
brain waves
U
امواج مغزی
bed waves
U
موج بستر
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
assault waves
U
موجهای هجوم
tidal waves
U
موجهای پس از زمین لرزه
tidal waves
U
امواج جزرومدی
shock waves
U
موج ضربهای
shock waves
U
موج ضربه
shock waves
U
موج ضربت
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sound waves
U
صوت
sound waves
U
موج صوتی
The infantry attacked in waves .
U
پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
The waves were mountain - high .
U
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
visualization of seismic waves
U
تجسمارتعاشاتزمینلرزه
transcription of seismic waves
U
آوانویسیارتعاشزمینی
detection of seismic waves
U
ردیابامواجمرتعش
amplification of seismic waves
U
تقویتکنندهامواجمتزلزل
deep water waves
U
موجهای زیرابی
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com