English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electromagnetic flux U شاره الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic U وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic U الکترو مغناطیسی
electromagnetic U الکترومگنتیک
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U رله الکترومغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake U ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic log U سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic profile U مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
electromagnetic units U واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration U ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
the electromagnetic force U نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic tran U تله الکترومغناطیسی
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U کلید مغناطیسی
electromagnetic repulsion U دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene U چگالی انرژی الکترومغناطیسی
flux U فلوی مغناطیسی شار الکتریکی یامغناطیسی
flux U سرعت جریان
flux U گدازاور
flux U فلوی الکتریکی
flux U فلوی مغناطیسی
flux U روان ساز
flux U سیل
flux U گدازا
flux U شار
flux U اب کردن
flux U جاری شدن گداختن
flux U اسهال خون ریزش
flux U گداز تغییرات پی درپی
flux U گداختگی
flux U ماده گدازاور
flux U تغییرات پی در پی جریان
flux U تراوش
flux U سیلان
flux U ریزش
flux U ذوب کننده
flux U ترشح
line of flux U خطوط قوا
luminous flux U شار نوری
luminous flux U جریان نور
line of flux U خط شار
luminous flux U فلوی روشنایی
line of flux U خط قوه
luminous flux U شاره روشنایی
luminous flux U جریان تشعشع در طول موج مریی
luminous flux U شار روشنایی
magnetic flux U جریان مغناطیسی
magnetic flux U خط قوه
soldering flux U جوهر
radiant flux U درجه نشر و تراوش نیروی موجی
radiant flux U شاره تابان
radiant flux U شار تابشی
solar flux U شار خورشیدی
soldering flux U گداز اور لحیم کاری
static flux U شار استاتیک
welding flux U روانساز جوشکاری
magnetiv flux U شار مغناطیسی
magnetic flux U شار مغناطیسی
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic flux U سیل مغناطیسی
field flux U شاره میدان
flux linkage U مدار فلوی مغناطیسی
flux intensity U شدت میدان مغناطیسی
flux density U چگالی شار
flux density U تراکم فشار
flux density U چگالی شاره
flux and reflux U تغییرات زمانه
flux and reflux U جزرومد
conservative flux U شاره ثابت
bloody flux U اسهال خونی
leakage flux U شاره هرز
flux of a vector U شاره بردار
electric flux U شار الکتریکی
electric flux U شاره برقی
thermal flux U شار گرما
thermal flux U شار گرمایی
stray flux U شاره هرز
heat flux U شار گرما
heat flux U شار گرمایی
flux valve U دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
zigzag leakage flux U شار پراکنده زیگزاگ
critical heat flux U شارحرارتی بحرانی
critical heat flux U چگالی جریان شبکه
diffusion of magnetic flux U شاره هرز
electric flux density U چگالی شار الکتریکی
inductive flux linkage U تزویج القائی
magnetic leakage flux U فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
inductive flux linkage U پیوست القائی
heat flux density U چگالی شار گرما
magnetic flux line U خط میدان مغناطیسی
line of magnetic flux U خط شار مغناطیسی
flux linking a turn U شاره دوره
flux linking a coil U شاره پیچک
magnetic flux density U چگالی شاره مغناطیسی
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی
magnetic flux intensity U شدت فلوی مغناطیسی
magnetic flux meter U دستگاه اندازه گیری فلوی مغناطیسی
near-constant state of flux U تغییر همیشگی
critical heat flux ratio U نسبت شار حرارتی بحرانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com