English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cutout U فیوز خودکار
branch cutout U فیوز انشعاب
vacuum cutout U افتامات خلائی
cutout relay U رله باتری پرکن
centrifugal cutout U فیوز مرکزگریز
manual cutout U افتامات دستی
automatic cutout U قطع خودکار
automatic cutout U فیوز اتوماتیک
magnetic cutout U افتامات مغناطیسی
fuse cutout U فیوز جهنده
film cutout U فیوز پوستهای
panel cutout U فیوز تابلو
rosette cutout U مقره انشعاب فیوزدار
reverse current cutout U افتامات
single pole cutout U فیوز تک پل
electromagnetic U الکترو مغناطیسی
electromagnetic U الکترومگنتیک
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic U وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
electromagnetic tran U تله الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic units U واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration U ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
the electromagnetic force U نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion U دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U رله الکترومغناطیسی
electromagnetic flux U شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake U ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
electromagnetic log U سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic relay U کلید مغناطیسی
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic induction U القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic profile U مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene U چگالی انرژی الکترومغناطیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com