Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric shock
U
ضربه برقی
electric shock
U
شوک الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shock
U
تکان
shock
U
صدمه ضربت
shock
U
توده کردن
shock
U
خرمن
shock
U
توده
shock
U
تشنج سخت
shock
U
ضربت سخت
shock
U
لطمه
shock
U
هراس ناگهانی
shock
U
صدمه
shock
U
تصادم تلاطم
shock
U
خرمن کردن
shock
U
ضربت
shock
U
حمله غافلگیرانه
shock
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
U
ضربه تکان
shock
U
حمله عصبی
shock
U
شوک
shock
U
ضربه
shock
U
ترساندن
shock
U
تکان دادن
shock
U
سراسیمه کردن
shock
U
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock
U
هول وهراس پیدا کردن
shock
U
تکان سخت خوردن
shock
U
تصادم
shock
U
دچارهراس سخت شدن
shock
U
هول
electroconvulsive shock
U
ضربه برقی تشنج اور
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
shock concrete
U
بتن ضربهای
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
shock action
U
عمل شوک
shock excitation
U
تحریک ضربهای
color shock
U
ضربه رنگ
condensation shock
U
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
shock action
U
عمل غافلگیری
shock hazard
U
خطر تماس
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock head
U
دارای موی فراوان
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
shock head
U
انبوه گیسو
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave
U
موج ضربت
shock wave
U
موج ضربه
shock wave
U
موج ضربهای
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
U
موج ضربت
shock waves
U
موج ضربه
shock waves
U
موج ضربهای
future shock
U
اضطراب دگرگونی
shock tactics
U
انجام کاریباسرعتوباخشونت
shock absorber
U
ضربه گیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
shock absorber
U
کمک فنر
shock absorber
U
تکانگیر
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
shock point
U
نقطه ایجاد زلزله
shock proof
U
ضد ضربه
shock troops
U
گروه تهاجمی
shock troops
U
گروه حمله
shock troops
U
یکان ضربت
shock troops
U
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
to sustain a shock
U
تکان خوردن ونیفتادن
to sustain a shock
U
ضربت خوردن وپایداری کردن
culture shock
U
ضربهی فرهنگی
culture shock
U
کوبهی فرهنگی
shock headed
U
انبوه گیسو دارای موی فراوان
shell-shock
U
روان رنجوری جنگ
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
روان رنجوری جنگ
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shock absorbers
U
ضربه گیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
shock absorbers
U
کمک فنر
shock absorbers
U
تکانگیر
hydraulic shock absorber
U
کمک فنر هیدرولیکی
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر روغنی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
normal shock wave
U
موج ضربهای عمود
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
detached shock wave
U
موج ضربهای منفصل
electric
U
الکتریکی
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
electric
U
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
all electric
U
تماما"برقی
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
all electric
U
تماما" الکتریکی
electric
U
کهربایی
electric
U
برقی
electric
U
برق دهنده
non electric
U
غیر گهربایی
non electric
U
غیر برقی
electric torch
U
چراغ قوهای
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electric arc
U
قوس نوری
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
electric welding
U
جوش برقی
electric wind
U
باد الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری با برق
electric welding
U
جوش برق
electric welding
U
جوشکاری برقی
electric typewriter
U
ماشین تحریر برقی
electric heater
U
بخاری برقی
electric generator
U
ژنراتور
electric generator
U
مولد الکتریسیته
electric furnace
U
بوته برقی
electric furnace
U
کوره برقی
electric force
U
نیروی الکتریکی
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
electric foil
U
فلوره الکتریک
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric horsepower
U
اسب بخار الکتریکی
electric train
U
ترن برقی
electric train
U
قطار برقی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electric traction
U
کشش الکتریکی
electric thermometer
U
دماسنج برقی
electric tension
U
ولتاژ
electric tension
U
فشار الکتریکی
electric steel
U
فولاد ابکاری
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric variometer
U
وریالکتریکی
electric blanket
U
تشکبرقی
electric-blue
U
آبیروشن
electric sockets
U
پریز ها
electric sockets
U
پریز های دیواری
electric sockets
U
پریز های روی دیوار
electric drill
U
دستگاه مته
[ابزار]
electric drill
U
مته برقی
[ابزار]
electric drill
U
دریل
[ابزار]
electric drills
U
دستگاه های مته
[ابزار]
electric drills
U
مته های برقی
[ابزار]
electric toothbrush
U
مسواکالکتریکی
electric razor
U
ریشتراشبرقی
electric amalgam
U
ملغمه برقی
electric , drill
U
مته برقی
photo electric
U
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric shocks
U
ضربه برقی
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric flux
U
شاره برقی
electric cooker
U
گازالکتریکی
electric drill
U
دریلالکتریکی
electric guitar
U
گنتارالکتریکی
electric kiln
U
کورهالکتریکی
electric drills
U
دریل ها
[ابزار]
electric fluid
U
سیال برقی
electric light
U
روشنایی برقی
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
electric cushion
U
بالش برقی
electric current
U
جریان برقی
electric current
U
شدت جریان
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric lamp
U
لامپ
electric lamp
U
چراغ برق
electric charge
U
بار الکتریکی
electric iron
U
اطو برقی
electric insulator
U
مقره
electric wiring
U
سیم کشی برق
electric installation
U
سیم کشی برق
electric industry
U
صنعت برق
electric conductor
U
هادی
electric conductor
U
رسانا
electric candle
U
شمع برقی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric bulb
U
چراغ برق
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric brake
U
ترمز برقی
electric boiler
U
دیگ بخار برقی
electric bell
U
زنگ اخبار
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric charge
U
بار برقی
electric conductor
U
هادی برق
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric company
U
شرکت برق
electric communication
U
مخابرات
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric cleaner
U
جارو برقی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com