Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric golf cart
U
ماشینگلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
golf cart
U
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf
U
بازی چوگان یا گلف
golf
U
گلف
golf
U
بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
golf bag
U
کیف وسایل گلف
golf club
U
چوگان گلف بازی
golf club
U
باشگاه گلف بازان
golf trolley
U
واگنمحلوسایلگلف
golf shoe
U
کفشگلف
golf glove
U
دستکشگلف
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf club
U
هر نوع چوب بازی گلف
types of golf clubs
U
انواعچوبگلفباشگاهی
golf world cup
U
جام جهانی گلف
go-cart
U
تخت روان
go-cart
U
چرخ بچگانه
cart
U
چرخ باگاری بردن
go cart
U
گوکارت
go cart
U
روروک
cart
U
ارابه
cart
U
گاری
go cart
U
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
cart
U
دوچرخه
dandy cart
U
چرخ فنری شیرفروشان
dog cart
U
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
hand cart
U
ارابه دستی
shopping cart
U
گاری خرید
hand cart
U
چرخ دستی
push cart
U
چرخ دستی
mail cart
U
ارابه پستی
mail cart
U
گاری پست
reel cart
U
چرخ سیم کشی با قرقره چرخ سیم کشی
watering cart
U
اب پاش
tip cart
U
چرخ خاکروبه خالی کنی
cart crossing
U
گذرگاه ارابه
cart blanche
U
اختیار نامحدود
lifting cart
U
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
put the cart before the horse
<idiom>
U
انجام کارها بدون نظم
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
all electric
U
تماما"برقی
electric
U
کهربایی
electric
U
برق دهنده
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
non electric
U
غیر برقی
electric
U
برقی
electric
U
الکتریکی
all electric
U
تماما" الکتریکی
non electric
U
غیر گهربایی
electric
U
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
electric tension
U
ولتاژ
electric steel
U
فولاد ابکاری
electric typewriter
U
ماشین تحریر برقی
electric train
U
ترن برقی
electric train
U
قطار برقی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
electric tension
U
فشار الکتریکی
electric torch
U
چراغ قوهای
electric thermometer
U
دماسنج برقی
electric traction
U
کشش الکتریکی
electric horsepower
U
اسب بخار الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric flux
U
شاره برقی
electric fluid
U
سیال برقی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric engineering
U
الکتروتکنیک
electric foil
U
فلوره الکتریک
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric heater
U
بخاری برقی
electric generator
U
ژنراتور
electric generator
U
مولد الکتریسیته
electric furnace
U
بوته برقی
electric furnace
U
کوره برقی
electric force
U
نیروی الکتریکی
electric engineering
U
مهندسی برق
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
electric toothbrush
U
مسواکالکتریکی
electric variometer
U
وریالکتریکی
electric drills
U
دستگاه های مته
[ابزار]
electric drill
U
دریل
[ابزار]
electric drill
U
مته برقی
[ابزار]
electric blanket
U
تشکبرقی
electric-blue
U
آبیروشن
electric drill
U
دستگاه مته
[ابزار]
electric sockets
U
پریز ها
electric sockets
U
پریز های دیواری
electric razor
U
ریشتراشبرقی
electric kiln
U
کورهالکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری برقی
electric welding
U
جوش برقی
electric welding
U
جوش برق
electric welding
U
جوشکاری با برق
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
electric cooker
U
گازالکتریکی
photo electric
U
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electric drills
U
دریل ها
[ابزار]
electric drills
U
مته های برقی
[ابزار]
electric drill
U
دریلالکتریکی
electric guitar
U
گنتارالکتریکی
electric sockets
U
پریز های روی دیوار
electric current
U
جریان الکتریسیته
electric conductor
U
رسانا
electric conductor
U
هادی برق
electric amalgam
U
ملغمه برقی
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric company
U
شرکت برق
electric conductor
U
هادی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric shocks
U
ضربه برقی
electric current
U
جریان برقی
electric current
U
شدت جریان
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric communication
U
مخابرات
electric charge
U
بار برقی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric candle
U
شمع برقی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric bulb
U
چراغ برق
electric brake
U
ترمز برقی
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric , drill
U
مته برقی
electric circuit
U
مدار
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric arc
U
قوس نوری
electric arch
U
قوس برقی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric bell
U
زنگ اخبار
electric cleaner
U
جارو برقی
electric boiler
U
دیگ بخار برقی
electric cushion
U
بالش برقی
electric engineer
U
کارشناس برق
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
electric railway
U
راه اهن برقی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric power
U
توان برقی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric plant
U
کارخانه برق
electric plant
U
نیروگاه
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric engineer
U
مهندس برق
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric eel
U
یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
electric eal
U
ماهی برقدار
electric drive
U
محرکه الکتریکی
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electric spectrum
U
طیف برقی
electric organ
U
اندام برقزن
electric meter
U
کنتور
electric iron
U
اطو برقی
electric insulator
U
مقره
electric wiring
U
سیم کشی برق
electric installation
U
سیم کشی برق
electric industry
U
صنعت برق
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
electric lamp
U
چراغ برق
electric lamp
U
لامپ
electric meter
U
برق سنج
electric machine
U
دستگاه برقی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
electric lighting
U
روشنایی
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
electric shock
U
ضربه برقی
electric light
U
روشنایی برقی
electric shock
U
شوک الکتریکی
electric current intensity
U
شدت جریان الکتریکی
electric potential difference
U
اختلاف پتانسیل الکتریکی
transmission of the electric current
U
انتقالفوریالکتریکی
electric arc current
U
جریان قوس الکتریکی
intensity electric field
U
شدت میدان الکتریکی
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electric field strength
U
شدت میدان الکتریکی
electric wiring material
U
مصالح سیم کشی برق
electric discharge lamp
U
لامپ تخلیه الکتریکی
electric lead pipe
U
لوله برکمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
