English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
effective output U دبی موثر
effective output U بازداده موثر
effective output U خروجی موثر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
effective output admittance U گذرایی موثر خروجی
effective output impedance U ناگذرایی موثر خروجی
Other Matches
effective U موثر
effective U آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective U نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective U خروجی میانگین پردازنده
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
the effective cause U علت
effective value U جریان موثر
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective U کارگر
effective U کاری
effective U عامل موثر
effective U قابل اجرا
effective U اثر بخش
effective U مفید
effective U سرباز اماده به خدمت
effective force U نیروی موثر
effective input U فرفیت موثر ورودی
effective resistance U مقدار مقاومت موثر
effective storage U گنجایش مفید
effective pressure U فشار موثر
effective pattern U منطقه اصابت موثر
effective pattern U منطقه اثر موثر
effective radius U شعاع موثر
effective pitch U گام موثر
effective porosity U تخلخل موثر
effective power U قدرت موثر
effective power U توان موثر
effective field U میدان موثر
effective faith U ایمان توام باعمل
effective demand U تقاضای موثر
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective date U تاریخ اجرا
effective damage U ضایعات موثر
effective damage U خسارت موثر
effective current U جریان موثر
effective collision U برخورد موثر
effective charge U بار موثر
effective capacity U فرفیت موثر
effective capacity U گنجایش مفید
effective depth U ارتفاع مفید
effective area U سطح موثر
effective address آدرس موثر
effective address U نشانی موثر
effective diameter U قطر موثر
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
effective rainfall U بارندگی موثر
effective wind U مولفه باد موثر
effective wind U باد سمتی
effective stress U تنش موثر
effective width U عرض موثر
cost-effective U کارآمد هزینه
effective treatment U تسویه موثر
effective through put U توان عملیاتی موثر
effective treatment U تسویه کارا
effective time U مدت موثر
effective time U زمان موثر
effective temperature U دمای موثر
effective stimulus U محرک موثر
effective strength U استعدادرزمی موجود
effective strength U استعداد رزمی موثر
effective range U برد موثر
effective range U برد موثر جنگ افزار
effective throat U گلوگاه موثر
effective shear U برش موثر
effective size U اندازه موثر
mean effective pressure U فشار موثر متوسط
cost-effective U سودآور
cost-effective U مقرون به صرفه
cost-effective U هزینه کاه
effective span U دهانه موثر
effective unit weight U وزن مخصوص موثر
effective interest rate U نرخ بهره موثر
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective atomic number U عدد اتمی موثر
effective band width U پهنای موثر نوار
effective beaten zone U منطقه ضربت موثر
effective thickness of a wall U ضخامت موثر دیوار
effective size of grain U قطر موثر ذرات
effective size of grain U اندازه موثرذرات
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
effective nuclear charge U بار موثر هسته
effective magnetic moment U گشتاور مغناطیسی موثر
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
effective length of strut U ارتفاع کمانش
effective length of strut U بلندی کمانش
effective tax system U نظام موثر مالیاتی
effective grain diameter U قطر موثر دانه
effective habit strength U حد موثر نیرومندی عادت
effective reaction potential U حد موثر نیرومندی واکنش
effective tax rate U نرخ موثر مالیاتی
effective input admittance U گذرایی موثر ورودی
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective input impedance U ناگذرایی موثر ورودی
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
output U انرژی خروجی
output U برونداد بروندهی
output U داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output U که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output U کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output U برونداد
output U کارکرد فرفیت
output U محصول
output U برونداد محصول
output U ستانده
output U برون داد
output U بازداده
output U برون ده
output U برون گذاشت برونگذار
output U تولیدی
output U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output U ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output U خروجی
output U 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output U بازده
output U تولید
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output U به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output U مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output U وسیلهای که
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output U حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output channel U مجرای خروجی
output box U جعبه فیوز
output capacitance U فرفیت خروجی
output buffer U میانگیر خروجی
output channel U کانال خروجی
output circuit U مدار خروجی لامپ الکترونی
output control U تنظیم انرژی خروجی
output data U داده خروجی
rate of output U نرخ تولید
output electrode U الکترد خروجی
output equipment U تجهیزات خروجی
output impedance U ناگذرایی خروجی
output bound U کران خروجی
output bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
maximum output U خروجی حداکثر
reactor output U توان راکتور
rated output U توان نامی
rate of output U میزان تولید
monopoly output U تولید انحصاری
motor output U توان موتور
national output U تولید ملی
net output U تولید خالص
optimum output U تولید بهینه
optimum output U تولید مطلوب
output amplifier U تقویت کننده خروجی
output area U ناحیه
output area U خروجی
output area U ناحیه خروجی
output device U دستگاه خروجی
output impedance U امپدانس خروجی
output stream U مسیل خروجی
output stream U نهر خروجی
output transformer U مبدل خروجی
output triode U لامپ تریود خروجی
tatal output U خروجی کل
power output U توان خروجی
potential output U تولید بالقوه
per capita output U تولید سرانه
peak output U حداکثر تولید
output voltage U ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
output voltage U ولتاژ خروجی
output tube U لامپ خروجی
output unite U واحد خروجی
output state U حالت خروجی
output stage U مرحله خروجی
output speed U سرعت خروجی
voice output U خروجی صوتی
output listing U سیاهه خروجی
output media U رسانه خروجی
output meter U سنجه انرژی خروجی
output pentode U لامپ پنج قطبی خروجی
output per head U تولید سرانه
output per head U بازده سرانه
voice output U خروجی به صورت صدا
output power U توان خروجی
output process U فرایند خروجی
output rate U نرخ تولید
output resonator U همنواگر جعبهای خروجی
output routine U روال خروجی
output shaft U محور خروجی
output variability U تغییرات تولید
marginal output U تولید نهائی
input output U ورودی خروجی
cardiac output U برونده قلبی
guarded output U خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
cardiac output U بازده قلبی
increase of output U افزایش توان
output monitor U صفحهنمایشگرخارجی
output jack U جکخروجی
output devices U شیوههایتولید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com