Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
edit/search buttons
U
دکمهجستجوگر
edit/search buttons
U
اصلاحگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
voice edit buttons
U
دکمههایتصیحصدا
Other Matches
buttons
U
تکمه
buttons
U
شاگرد
buttons
U
نوکر
buttons
U
پادو
buttons
U
دکمه
system buttons
U
دکمههایسیستم
belly buttons
U
ناف
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
preset buttons
U
دکمههای
push buttons
U
دکمهفشار
push someone's buttons
<idiom>
U
کفر کسی را در آوردن
Your buttons have come undone.
U
تکمه های باز شده است
Do up your shirt buttons.
U
تکمه های پیراهنت راببند
sew-through buttons
U
دکمهدوختداخلی
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit
U
نشر کردن
edit
U
ویرایش کردن
edit
U
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit
U
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
edit
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit
U
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit
U
ویراستن
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
edit
U
اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
channel scan buttons
U
دکمهکانالیاب
stitch control buttons
U
دکمههایریزودرشتبافت
availability edit
U
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
edit line
U
خط گزارش وضعیت
edit mode
U
مد ویرایش
pre edit
U
edit
edit mode
U
حالت ویرایش وضعیت ویرایش
post edit
U
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
pre edit
U
پیش ویراستن
Don't allow co-workers to push your buttons.
U
به همکاران میدان نده تا کفرت را در بیاورند.
right of search
U
حق بازرسی کشتی در دریاها
in search of
U
در جستجوی
to search for anything
U
چیزیراجستجو کردن
right of search
U
حق جستجو
the search of
U
جستجوی چیزی
right of search
U
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
in search of
U
بجستجوی
to search for anything
U
پی چیزی گشتن
to search after
U
تحقیق کردن
to search after
U
بازرسی کردن
to search after
U
زیر و رو کردن
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
to search after
U
جستجو کردن
search me
<idiom>
U
نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search
[for]
[someone]
U
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
to search after
U
کاوش کردن
to search out
U
پیدا کردن
to search
U
جستجو کردن
search
U
جستجو
search
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
U
تفتیش
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
جستجویی که هر عنصریت
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search
U
تجسس کردن
search
U
درو در عمق با اتش
search
U
شناسایی کردن
search
U
تکاپو بازرسی
search
U
کاوش
search
U
جستجوکردن
search
U
گشتن
search
U
بازرسی کردن
search
U
تلاش
search
U
بررسی وشناسایی زمین
search
U
مراقبت کردن از زمین
search
U
کاوش کردن زمین
search
U
جستجو برای یک موضوع داده
search
U
جستجو کردن
search
U
تجسس
body search
U
بازرسیبدنی
area search
U
جستجوی ناحیهای
air search
U
مراقبت هوایی
area search
U
جستجوی دامنهای
backward search
U
جستجوی پسرو
binary search
U
جستجوی دوتایی
blind search
U
جیستجوی بی نتیجه
search party
U
دستهی جستار گرد
search party
U
گروه پیگرد
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
binary search
U
جستجوی دودوئی
chaining search
U
جستجوی زنجیرهای
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
search parties
U
گروه پیگرد
search parties
U
دستهی جستار گرد
area search
U
جستجوی ناحیه
To search ones conscience .
U
کلاه خود را قا ضی کردن
fibonacci search
U
جستجو فیبو ناجی
search results
U
نتیجه های جستجو
search results
U
نتایج جستجو
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
search warrants
U
حکم تفتیش منزل
search warrant
U
اجازه تفتیش
search warrant
U
حکم تفتیش
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
search result
U
نتیجه جستجو
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
search one's soul
<idiom>
U
کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
area search
U
کاوش منطقه
antisubmarine search
U
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
fibonacci search
U
جستجوی فیبوناچی
search warrants
U
اجازه تفتیش
search warrants
U
حکم تفتیش
search warrant
U
حکم تفتیش منزل
specific search
U
شناسایی مخصوص
global search
U
جستجوی سراسری
search cycle
U
چرخه جستجو
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
search and replace
U
جستجو و جایگزینی
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace
U
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and clear
U
جستجو و پاک کردن دشمن
dichotomizing search
U
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search
U
جستجوی دوقسمتی
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
disjunctive search
U
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
air search
U
تجسس هوایی
search coil
U
پیچک کاشف
multifile search
U
جستجوی چند پروندهای
linear search
U
جستجوی خطی
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
exhaustive search
U
جستجو هر رکورد در پایگاه
dichotomizing search
U
جستجوی دو حالته
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search mission
U
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search radar
U
رادار تجسسی
search string
U
رشته جستجو
search sweeping
U
مین روبی مراقبتی
search sweeping
U
مین روبی ازمایشی
sector of search
U
منطقه کاوش
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
sequential search
U
جستجوی ترتیبی
search memory
U
حافظه جستجو
search light
U
نورافکن
search key
کلید جستجو
dichotomizing search
U
جستجوی دورستهای
total search result
U
مجموع نتیجه جستجو
search attack unit
U
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit
U
ناو گروه شکارزیردریایی
global search and replace
U
جستجو و جایگزینی سراسری
track search keys
U
کلیدهایجستجویزمان
air search radar
U
رادارردیابهوایی
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
parallel search storage
U
انباره جستجوی موازی
search light illumination
U
روشنایی با نورافکن
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
search light illumination
U
روشن کردن منطقه با نورافکن
case sensitive search
U
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
HE has plenty of excuses who is in search of trick.
<proverb>
U
ییله جو را بهانه بسیار است .
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com