Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
economic model
U
الگوی اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
model
U
گونه یک محصول
model
U
نوع یک محصول
model
U
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model
U
طرح
model
U
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model
U
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model
U
آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
new model
U
از نوطرح کردن
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s s model
U
الگوی محرک- محرک
s r s model
U
الگوی محرک- پاسخ- محرک
model
U
نمونه قرار دادن
model
U
مدل
model
U
نمونه
model
U
سرمشق
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
model
U
شکل دادن
model
U
طرح ریختن ساختن
model
U
نقشه
model
U
قالب طرح
model
U
مدل سازی
model
U
الگو
model
U
نمونه اصلی
model
U
قالب
she was a model of besuty
U
نمونه زیبایی بود
micro model
U
الگوی خرد
mathematicl model
U
الگوی ریاضی
mathematical model
U
مدل ریاضی
stochastic model
U
الگوی تصادفی
test model
U
نمونه ی ازمایش
tiny model
U
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
two sector model
U
الگوی دو بخشی
validation of a model
U
اعتبار یک الگو
validation of a model
U
تحقق پذیری یک الگو
stochastic model
U
نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
relational model
U
مدل رابطهای
model geometric
U
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
molecular model
U
الگوی مولکولی
neoclassical model
U
الگوی نئوکلاسیک
noncompetitive model
U
الگوی غیر رقابتی
normative model
U
الگوی هنجاری
model building
U
الگوسازی
pilot model
U
نمونه ازمایشی
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model
U
مدل ازمایشی
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
probabilistic model
U
الگوی تصادفی
probabilistic model
U
مدل احتمالی
random model
U
مدل تصادفی
random model
U
الگوی تصادفی
model geometric
U
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
vintage model
U
الگوی زمانی
mathematical model
U
الگوی ریاضی
decision model
U
الگوی تصمیم گیری
data model
U
مدل داده
large model
U
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
cosmological model
U
مدل کیهان شناختی
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
conjunctive model
U
الگوی عطفی
conceptual model
U
شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
bohr model
U
مدل بور
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
huge model
U
مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
hierarchical model
U
مدل سلسله مراتبی
haavelmo model
U
الگوی هاولمو
deteministic model
U
مدل قطعی
dynamic model
U
الگوی پویا
electrical model
U
مدل الکتریکی
dressmaker's model
U
مانکنخیاطی
station model
U
مدلهواشناسی
macro model
U
الگوی کلان
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
econometric model
U
الگوی اقتصادسنجی
dynamic model
U
مدل پویا
free electron model
U
الگوی الکترون ازاد
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
file level model
U
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
perspective spatial model
U
مدل برجسته بینی
ISO/OSI model
U
INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
tandy model 000hl
U
IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
budget forecasting model
U
مدل پیشگویی بودجهای
ISO/OSI model
U
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
perspective spatial model
U
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
stick and ball model
U
الگوی گلوله و میله
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
sales forecasting model
U
مدل پیش فروش
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
stimulus organism response model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
Just check out the new sports car model!
U
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
space filling molecular model
U
الگوی مولکولی فضا پر کن
the math teacher-turned-model
U
آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
economic value
U
ارزش اقتصادی
economic
U
اقتصادی
economic
U
باصرفه
economic
U
نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
economic
U
علم اقتصاد اقتصادیات
economic resources
U
منابع اقتصادی
economic stability
U
ثبات اقتصادی
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
economic statistics
U
امارهای اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
economic system
U
نظام اقتصادی
economic significance
U
اهمیت اقتصادی
economic self sufficiency
U
خودکفائی اقتصادی
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
economic sanctions
U
مجازاتهای اقتصادی
economic rent
U
بهره مالکانه
economic rent
U
بهره اقتصادی
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
economic reorganization
U
تجدید سازمان اقتصادی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
economic thought
U
تفکر اقتصادی
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
zero economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی صفر
economic refugee
U
پناهنده اقتصادی
socio economic
U
اقتصادی
economic welfare
U
رفاه اقتصادی
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
economic warfare
U
جنگ اقتصادی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
economic wealth
U
ثروت اقتصادی
economic unity
U
یکپارچگی اقتصادی
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
economic unit
U
خانوار شرکت
economic unit
U
واحد اقتصادی مانند
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
economic trend
U
روند اقتصادی
socio economic
U
اجتماعی
economic rent
U
اجاره اقتصادی
economic justification
U
توجیه اقتصادی
economic growth
U
رشد اقتصادی
economic good
U
کالای اقتصادی
economic goals
U
اهداف اقتصادی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
economic friction
U
موانع اقتصادی
economic forecasting
U
پیش بینی اقتصادی
economic fluctuation
U
نوسان اقتصادی
economic flexibility
U
انعطاف پذیری اقتصادی
economic feasibility
U
توجیه اقتصادی
economic history
U
تاریخ اقتصادی
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
economic interest
U
منافع اقتصادی
economic integration
U
همبستگی اقتصادی
economic integration
U
یکپارچگی اقتصادی
economic institutions
U
نهادهای اقتصادی
economic infrastructure
U
زیربنای اقتصادی
economic indicator
U
علائم اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
economic income
U
درامد اقتصادی
economic incentives
U
انگیزههای اقتصادی
economic ends
U
هدفهای اقتصادی
economic efficiency
U
کارائی اقتصادی
economic dynamics
U
پویائی اقتصادی
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
economic conflict
U
برخورداقتصادی
economic conflict
U
تضاد اقتصادی
economic commission
U
هیئت اقتصادی
economic classes
U
طبقات اقتصادی
economic choice
U
انتخاب اقتصادی
economic behaviour
U
رفتاراقتصادی
economic behaviour
U
کردار اقتصادی
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
economic analysis
U
تحلیل اقتصادی
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
economic cost
U
هزینه اقتصادی
economic domination
U
تسلط اقتصادی
economic doctrines
U
دکترین اقتصادی
economic doctrines
U
اموزههای اقتصادی
economic disincentives
U
بازدارندههای اقتصادی
economic development
U
توسعه اقتصادی
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
economic determinism
U
فلسفه جبر اقتصادی
economic depression
U
بحران اقتصادی
economic decisions
U
تصمیمات اقتصادی
economic crisis
U
بحران اقتصادی
economic council
U
شورای اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic relations
U
روابط اقتصادی
economic potential
U
قدرت اقتصادی
economic policy
U
سیاست اقتصادی
economic plan
U
برنامه اقتصادی
economic paradoxes
U
تناقضات اقتصادی
economic organization
U
سازمان اقتصادی
economic planning
U
برنامه ریزی اقتصادی
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
economic nationalism
U
ملی گرائی اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com