Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association
U
اتریش
e f t a (european free trade association
U
پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association
U
سوئد
e f t a (european free trade association
U
سویس نروژ
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
european free trade association
U
A .T.F.E
Other Matches
trade association
U
انجمن صنفی
trade association
U
تشکیلات صنفی
free association
U
تداعی ازاد
free trade
U
تجارت ازاد
free trade
U
قاچاق
free trade
U
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
free in trade
U
تجارت ازاد
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
free trade area
U
منطقه تجارت ازاد
Free pree (trade,port).
U
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
European
U
اروپایی
European
U
فرنگی
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european essembly
U
مجلس اروپا
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
indo european
U
هند و اروپایی
indo european
U
ارینی
European plug
U
پریزاروپایی
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
western european union
U
لوگزامبورک هلند
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
european economic community
U
market common
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
European Currency Units
U
اک
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
european type plane
U
رنده فرنگی
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e c s c (european coal & steel commissio
U
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
association
U
تجمع
association
U
اجتماع
association
U
همباش
association
U
شرکت
association
U
انجمن
association
U
پیوند ارتباط
association
U
هم خوانی
association
U
معاشرت اتحاد
association
U
تداعی
association
U
وابستگی وابسته سازی
association
U
امیزش
association
U
تداعی معانی تجمع
association
U
پیوستگی
artieles of association
U
شرکت ناور
articles of association
U
اساسنامه
clang association
U
تداعی اوایی
article of association
U
اساسنامه شرکت
argument association
U
وابسته سازی نشانوند
memorandum of association
U
اساسنامه شرکت
memorandom of association
U
اساسنامه شرکت
association areas
U
مناطق ارتباطی
association by contiguity
U
تداعی از راه مجاورت
association coefficient
U
ضریب ارتباط
association of ideas
U
تداعی معانی
association pathway
U
گذرگاه ارتباطی
association psychology
U
روانشناسی تداعی گرا
association school
U
مکتب تداعی
association test
U
ازمون تداعی
association time
U
زمان تداعی
bar association
U
کانون وکلا دادگستری
bar association
U
کانون وکلا
forward association
U
تداعی رو به جلو
association of ideas
U
تداعی اندیشه ها
association nuclei
U
هستههای ارتباطی
association neuron
U
نورون ارتباطی
association cortex
U
قشر تداعی
memorandum of association
U
شرکتنامه تجاری
producers association
U
انجمن تولید کنندگان
housing association
U
انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
residents' association
U
انجمنشورایمحل
association croquet
U
کروکه انگلیسی
association croquet
U
مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
association football
U
اتحادیه فوتبال
association method
U
روش تداعی
backward association
U
تداعی وارونه
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
parent-teacher association
U
انجمناولیاومربیان
word association test
U
ازمون تداعی واژه ها
savings and loan association
U
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
special libraries association
U
انجمن کتابخانههای مخصوص
association in information systems
U
professionals
association for computers and humanities
U
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
frontal association area
U
منطقه ارتباطی پیشانی
association for women in computing
U
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international air transport association
U
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
national computer graphics association
U
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
he is new to the trade
U
کسب تازه کار است
trade
U
مسیر
trade
U
کسب
trade
U
بازرگانی
trade-in
U
مبادله
trade-in
U
مبادله کردن
trade in
U
مبادله
trade in
U
مبادله کردن
trade
U
حرفه کسب
trade in for
U
معامله کردن
trade
U
شغل
trade
U
تجارت داد وستد
trade
U
پیشه وری کاسبی
trade
U
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
trade on
U
سوء استفاده کردن از
trade
U
سوداگری
trade
U
حرفه
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
to trade on
U
سو استفاده کردن از
to trade off
U
اب کردن
trade
U
پیشه حرفه
trade
U
پیشه
trade
U
داد و ستد
trade
U
تجارت
trade
U
تجارت کردن با داد وستد کردن
trade
U
مزاحمت مبادله کالا
trade
U
ازار
trade
U
سفر
trade
U
امدورفت
trade
U
مبادله کردن
trade
U
تجارت داد و ستد
trade off
U
سبک و سنگین کردن
trade off
U
رابطه جایگزینی
trade name
U
اسم تجاری
trade name
U
نام تجارتی
trade
U
حمل کالا با کشتی
trade
U
صنعت
trade-off
U
سبک و سنگین کردن
trade-off
U
رابطه جایگزینی
european cup winner cup
U
جام برندگان جام اروپا
trade price
U
قیمت صنفی
trade channel
U
کانال توزیع کالا
trade restrictions
U
تضییقات تجارتی
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
trade restriction
U
محدودیت تجاری
trade price
U
قیمت تجاری
trade price
U
قیمت تجارتی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
trade price
U
قیمت عمده فروشی
trade price
U
بهای تجارتی
trade pack
U
بسته بندی تجاری
trade tests
U
ازمونهای شغلی
trade wind
U
باد بسامان
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
transport trade
U
صنعت حمل و نقل
foreign trade
U
تجارت خارجی
floating trade
U
تجارت دریایی
flax trade
U
تجارت کتان
flax trade
U
ستدکتان
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
flax trade
U
داد
fair trade
U
کسب منصفانه
fair trade
U
تجارت عادلانه
fair trade
U
تجارت منصفانه
fair trade
U
کسب حلال
trick of the trade
<idiom>
U
باهوش وذکاوت
horse trade
<idiom>
U
trade winds
U
بادهای تجارتی
traditional trade
U
تجارت سنتی
unfavorable trade
U
تجارت نامساعد
unfavorable trade
U
تجارت نامطلوب
volume of trade
U
حجم بازرگانی
whole sale trade
U
عمده فروشی
trade secret
U
فوت و فن کاسبی
trade secret
U
اسرار بازرگانی
trade secrets
U
فوت و فن کاسبی
rag trade
U
تجارتوخریدوفروشلباس
trade figures
U
میزانوارداتوصادراتیککشور
Trade mark.
U
علامت تجارتی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
fair trade
U
تجارت مشروع
freedom of trade
U
ازادی تجارت
overseas trade
U
داد و ستدخارجی
regional trade
U
تجارت منطقهای
restraint of trade
U
محدودیت تجارت
restraint of trade
U
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
retail trade
U
خرده فروشی
retail trade
U
معامله بصورت جزئی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
stock in trade
U
مال التجاره
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
stoopage of trade
U
منع معاملات
stoopage of trade
U
قطع معاملات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com