Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dutch
U
: هلندی
Dutch
U
زبان هلندی
Dutch
U
دانگی
dutch 00
U
بولینگ هلندی با حساب 002
go Dutch
<idiom>
U
دانگی
Dutch
U
:هرکس بخرج خود
Dutch barn
U
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
dutch auction
U
حراج هلندی
Dutch gable
U
سنتوری دو خم
dutch attack
U
دفاع برد
dutch attack
U
حمله هلندی
Dutch oven
U
قابلمه6نفره
Dutch treat
<idiom>
U
dutch auction
U
حراجی که ازقیمت بالا شروع میشود
dutch courage
U
جراتی که از خوردن نوشابه اید
low dutch
U
زبان شمال المان و هلندی
high dutch
U
زبان المانی
double Dutch
U
طناببازی دوتایی نامفهوم
dutch uncle
U
کسی که به سختی دیگری راملامت کند
dutch treat
U
مهمانی دانگی
dutch stonewall
U
دیوار سنگی هلندی
dutch gold
U
زرورق بدل
to talk like a Dutch uncle to somebody
[American E]
<idiom>
U
کسی را به سختی راملامت کردن
[اصطلاح]
apple ii
U
اپل دو
apple
سیب
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
مردمک چشم
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
U
چیز عزیزو پربها
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
سیب دادن
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple
U
سیب آدم
thorn apple
U
تاتوره خاردار
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
the pulp of an apple
U
مغز سیب
sugar apple
سیب دارچینی
sugar apple
سفرجل هندی
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
sugar-apple
U
سیتافال هندی
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
apple juice
U
آب سیب
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple pie
U
پای سیب
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
eating apple
U
سیب خوردنی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
shaped like an apple
U
بشکل سیب
pine apple
U
قشطه بمب
apple talk
U
اپل تاک
apple share
U
اپل شر
apple peel
U
پوست سیب
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
چیز پریها
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
apple core
U
تخمدان سیب
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack
U
عرق سیب
crab apple
U
سیب صحرایی
apple computer
U
کامپیوتر اپل
apple tree
U
درخت سیب
pine apple
U
عین الناس
pine apple
U
اناناس
love apple
U
گوجه فرنگی
oak apple
U
مازو
adams apple
U
بر امدگی گلو
gall apple
U
مازو
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple
U
جوزصنوبر
fir apple
U
چلغوزه
adams apple
U
سیب حضرت ادم
apple works
U
اپل ورکس
adams apple
U
جوزک
egg apple
U
بادنجان
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
oak apple or gall
U
مازو
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com