English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dual sided disk drives U گردانندههای دیسک دو طرفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two sided disk status U اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
single sided disk U دیسک یک رویه
double sided disk U دیسک دو طرفه
disk drives U گرده ران
disk drives U گرده چرخان
disk drives U دیسکخوان
disk drives U گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drives U دیسک ران دیسک چرخان
dual disk drive U گرداننده دیسک دوگانه
two sided U دوپهلو
many-sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
three sided U سه پهلو
many-sided U چند پهلو
many sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many sided U چند پهلو
two sided U دوطرفه
one-sided U یک پهلو
one-sided U یک طرفه
one-sided U طرفدار
three sided U سه طرفه
one-sided U غیرمنصفانه
he sided with us U طرفداری از ما کرد
one sided U یک پهلو
one sided U یک طرفه
one sided U یک جانبه مغرضانه
lop sided U نابرابر
lop sided U بی قرینه
two-sided copies U کپیدوطرفه
lop sided U کوتاه و بلند
slab sided U دارای دندههای باریک ونمایان لاغر
lop sided U یکسو سنگین یک سوسبک
slab sided U بلند ولاغر
slab sided U پهن پهلو
one sided test U ازمون یکسویه
one sided communication U ارتباط یکسویه
A one-sided(unilateral)decision. U تصمیم یکجانبه
drives U محرکه گیربکس
drives U فرمان
drives U رانش سواری دوندگی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drives U بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drives U باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drives U گرداننده
drives U سوارشدن و کنترل اتومبیل
drives U جلو بردن
drives U راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drives U راندن
drives U بردن
drives U عقب نشاندن بیرون کردن
drives U تحریک کردن
drives U سواری کردن کوبیدن
drives U ولت محرک
drives U سائق
drives U رانندگی کردن
drives U راندن گرداندن گرداننده
drives U شفت
drives U دنده
drives U گریز پا به توپ
drives U رانندگی ارابه مسابقهای
drives U ضربه درایو
drives U ضربه از پایین
drives U فرار گل زن
tape drives U نوار گردان
tape drives U نوار چرخان نوار ران
tape drives U دستگاه نوارخوان
He drives recklessly. U بی احتیاط رانندگی می کند
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
tape drives U نوارچرخان
tape drives U نوار ران
logical drives U گردانندههای منطقی
he drives a roaring trade U کارش خوب گرفته است
he drives a roaring trade U کاروبارش درکسب بسیارخوب است
start stop drives U محرکهای قطع و وصلی
dual U دوگانه
dual U دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual U دوجنبهای همزاد
dual U دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual U در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual U دوتائی
dual U دولا
dual U دو واحدی
dual U دوتایی
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual U دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual U صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual U استفاده ازیک جفت
dual U حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
steam pressure drives turbine U فشاربخارمحرکتوربین
dual seat U زینموتور
dual operation U عمل همزاد
dual sensation U احساس دوگانه
dual capacitor U خازن دوبل
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual tire U لاستیک دوبل
dual meet U مسابقههای تیمی
dual compressor U کمپرسور دوتایی
dual crank U میل لنگ دوبل
dual magneto U مگنتوی دوتایی
dual magneto U مگنت دو برقی
dual morality U دوگانگی اخلاقی
dual lane U راه دو خطه
dual nationality U تابعیت مضاعف
dual personality U شخصیت دوگانه
dual lane U راه دو طرفه
dual intensity U تاکید علائم خاص
dual indicator U نشاندهنده دوتایی
dual impression U برداشت دوگانه
dual ignition U احتراق دو برقی
dual granulation U باروت دو حبهای
dual density U تراکم مضاعف
dual processors U پردازندههای دوگانه
dual carriage way U شاهراه دو طرفه
dual agent U عامل دو جانبه
dual carriageway U راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway U شوسه دوگانه
dual carriageways U راه ارابه رو دو خطی
dual carriageways U شوسه دوگانه
the dual number U تثنیه
dual port ram U حافظه تسهیم شده
dual carriageway road U راه با دو شوسه جدا
dual in line package U بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
dual y axis graph U نمودار با دو محور y
dual carriageway road U راه بادو جاده
dual channel controller U کنترل کننده دو کاناله
dual ignition system U سیستم احتراق دوتایی
dual swivel mirror U آینهبازشو
dual price system U نظام دو قیمتی
dual purpose gun U توپ دو کاره
dual tone horn U بوق با دو صدا
dual labor market U بازار کار دوگانه
dual channel sound system U کانال صوتی دوگانه
dual channel television sound system U کانال صوتی دوگانه
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk U دایره
disk U گرده قرص
disk saw U اره گرد
disk U گرده
disk U دیسک
disk saw U اره مجمعه
disk U صفحه
disk U صفحه هالتر
video disk U دیسک ویدئویی
locking a disk U قفل کردن یک دیسک
spacer disk U استوانه توپر فلزی
flippy disk U دیسک لغزان
key to disk U کلید به دیسک
induction disk U گرده القائی
floret of the disk U گلچه میان
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
induction disk U اهنربای صفحهای
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
induction disk U صفحه مدور
video disk U دسترسی مستقیم
transmissive disk U دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
winchester disk U دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
magnetic disk U گرده مغناطیسی
magnetic disk U صفحه مغناطیسی
magnetic disk U دیسک مغناطیسی
optical disk U دیسک نوری
microfloppy disk U میکرو دیسک لغزان
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
multi disk U وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk U سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
winchester disk U دیسک وینچستر
start up disk U دیسک راه اندازی
range disk U میز تصحیح مسافت
target disk U دیسک مقصود
systems disk U دیسک سیستم ها
system disk U دیسک سیستم
sun's disk U قرص خورشید
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
start up disk U دیسک اغازگر
source disk U دیسک مبداء
removable disk U دیسک قابل حرکت
removable disk U دیسک برداشتنی
ram disk U RAدیسک
range disk U صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
optic disk U نقطه کور
flexible disk U دیسک انعطاف پذیر
floppy disk U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
disk crash U خراش دیسک
disk duplication U نسخه برداری از دیسک
disk copying U نسخه برداری از دیسک
disk controller U کنترل کننده دیسک
disk controller U کنترل کننده گرده
disk cache U نهانگاه دیسک
disk buffer U بافر دیسک
disk buffer U میانگیر دیسک
disk crash U خرابی دیسک
disk envelope U پاکت دیسک
disk pack U گرده بسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com