Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dropped egg
U
تخم مرغ اب پز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dropped
U
ژیگ
dropped
U
قطره
dropped
U
چکه
dropped
U
نقل
dropped
U
اب نبات
dropped
U
از قلم انداختن
dropped
U
افتادن چکیدن
dropped
U
رهاکردن
dropped
U
انداختن قطع مراوده
dropped
U
افت
dropped
U
سقوط
dropped
U
کم کردن
dropped
U
فرود
dropped
U
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
جاگذاشتن حریف
dropped
U
پشت سر گذاشتن حریف دو
dropped
U
بار
dropped
U
چکه سقوط
dropped
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped
U
افت سقوط
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
. She dropped her demands (claim).
U
دست از تقاضاهای خود برداشت
I dropped in to say hello.
U
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
My jaw dropped to the floor!
<idiom>
U
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم!
[اصطلاح روزمره]
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش دوزاریش افتاد!
[اصطلاح]
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com