Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
driver's licence
U
گواهینامهرانندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
licence
U
امتیاز
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
off-licence
U
فروشگاه نوشابههای الکلی
licence
U
پروانه جواز
licence
U
اجازه
licence
U
جواز شغل
licence
U
اجازه رفتن دادن
licence
U
پروانه دادن مرخص کردن
licence
U
پروانه
licence
U
جواز
licence
U
مجوز
export licence
U
پروانه صدور
export licence
U
جوازصادرات
export licence
U
پروانه صادرات
poetic licence
U
آزادیبیانحقیقت
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
export licence
U
جواز صدور مجوز صدور
import licence
U
جواز واردات
licence fee
U
مخارج پروانه
licence number
U
شماره پروانه
licence owner
U
صاحب امتیاز
licence plate
U
پلاک اتومبیل
occasional licence
U
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
police licence
U
ضرورت شعری
poetical licence
U
ضرورت شعری
driving licence
U
گواهینامه رانندگی
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
The car had no licence ( number ) plate .
U
اتوموبیل بی نمره بود
driver
U
راه انداز
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver
U
اتومبیل ران
driver
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver
U
مرحله تحریک
driver
U
گاری چی
driver
U
شوفر سورچی
driver
U
راننده
driver
U
محرک
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver
U
راننده گرداننده
driver
U
برنامه راه اندازی
screw driver
U
پیچ گوشتی
quill driver
U
قلم زن
quill driver
U
نویسنده
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
train driver
U
راننده قطار
printer driver
U
برنامه راه انداز چاپگر
winch driver
U
winchoperator : syn
owner-driver
U
رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
water driver
U
مقنی
test driver
U
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
stake driver
U
تیرکوب
stake driver
U
بوتیمار معمولی امریکایی
cab driver
U
رانندهی تاکسی
cab driver
U
تاکسیران
driver's cab
U
کابینلکوموتیوران
winch driver
U
متصدی دوار
screw driver
U
اچار پیچکشی
screw driver
U
اچار پیچ گوشتی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
bus driver
U
محرک گذرگاه
ass driver
U
خرک چی
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
database driver
U
برنامه راه انداز پایگاه داده
camel driver
U
شتردار
camel driver
U
ساربان
ass driver
U
خرران
bus driver
U
راننده اتوبوس
assistant driver
U
شاگرد شوفر
assistant driver
U
کمک راننده
driver unit
U
واحد محرک
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
pile driver
U
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
pile driver
U
تیرکوب
peripheral driver
U
محرک جنبی
mule driver
U
قاطر چی
mule driver
U
استربان
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
line driver
U
محرک خط
line driver
U
خط ران
pile driver
U
شمعکوب
engine driver
U
لوکوموتیوران
elephant driver
U
پیلبان
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
driver's mate
U
شاگرد راننده
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
blocking oscillator driver
U
راه انداز اوسیلاتور انسدادی
cordless drill driver
U
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
steam pile driver
U
دنگ بخاری
steam pile driver
U
شمعکوب بخاری
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver
U
آدم فضول
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea.
<proverb>
U
اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com