Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drawing press
U
پرس کششی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
Other Matches
drawing
U
رسم کردن
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawing
U
نقشه
drawing
U
کشیدن
drawing
U
طرح
drawing
U
قرعه کشی
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
نقشه کشی فرش
drawing
U
رسم
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
حدیده کردن
drawing
U
ترسیم
drawing
U
رسم فنی
drawing curve
U
شابلون دایره و منحنی
drawing card
U
جالب
drawing key
U
کپیه نقاشی
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
component drawing
U
رسم قطعات
drawing card
U
موجب جلب توجه
drawing card
U
چیز جالب توجه
drawing blick
U
کشش
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
drawing lots
U
قرعه کشی
deep drawing
U
کشش عمیق
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
component drawing
U
رسم جزیی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
tabular drawing
U
نقشه شیب
detail drawing
U
نقشه جزئیات
detail drawing
U
نقشه ریزه کاری
drawing blick
U
حلقه کشش
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
drawing bench
U
میز رسم
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
detail drawing
U
نقشه کشی جزئیات
detail drawing
U
رسم جزئیات
detail drawing
U
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
three view drawing
U
رسم فنی با سه نما
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
pencil drawing
U
طرح مدادی
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
dy drawing lots
U
قرعه کشیدن
dy drawing lots
U
استقراع
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
revised drawing
U
رسم اصلاح شده
fair drawing
U
تصویر مناسب
revised drawing
U
رسم تجدید نظر شده
fine drawing
U
رفوگری
instrumental drawing
U
نقشه کشی با اسباب
method of drawing up
U
طرز تنظیم
mirror drawing
U
نقاشی از ایینه
sectional drawing
U
رسم برشی
pen drawing
U
سیاهقلم
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
drawing table
U
میز نقشه کشی
drawing set
U
دستگاه نقشه کشی
drawing quality
U
کیفیت کشش
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing die
U
حدیده کششی
drawing goniometer
U
نقاله رسم
drawing hand
U
دستی که زه را می کشد
drawing ink
U
مرکب رسم
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
drawing key
U
طرح اولیه
drawing lines
U
خط کشی
sectional drawing
U
رسم مقطعی
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
drawing office
U
دفتر نقشه کشی
drawing office
U
دفتر طراحی
drawing pen
U
قلم رسم
drawing program
U
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
pencil drawing
U
تصویر مدادی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
drawing room
U
سالن پذیرایی
line drawing
U
ترسیم خطی
line drawing
U
نقاشی با مداد وقلم
line drawing
U
رسم مدادی
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
wash drawing
U
ابرنگ سیاه
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
working drawing
U
طرح ونقشه کار
drawing boards
U
تخته رسم
drawing boards
U
میز نقشه کشی
drawing board
U
تخته رسم
drawing board
U
میز نقشه کشی
drawing pin
U
پونز
workshop drawing
U
رسم کارگاهی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
art of drawing
U
هنر ترسیم رسم
loom drawing
U
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
cold drawing die
U
سردکشی
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
cold drawing bench
U
میز سردکشی
deep drawing test
U
ازمایش کاسگری
cold drawing die
U
حدیده
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
back to the drawing board
<idiom>
U
کاری را از اول شروع کردن
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
Back to the drawing board
<idiom>
U
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
press
U
فشاراوردن
press
U
فشردن زور دادن
press
U
فشار دادن
press
U
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press
U
چاپ
press
U
فشردن
press
U
مطبوعات
press
U
عصاره گرفتن
press
U
فشار روی دفاع
in the press
U
زیر چاپ
in the press
U
تحت طبع
press
U
ازدحام کردن اتوزدن
press
U
دستگاه پرس
press
U
چاپ فشار
press
U
دادن
press
U
ماشین فشار
press
U
عامل موثر
press
U
دستگاه فشار
press
U
تاکتیک دفاعی فشرده
press
U
قاب راکت تنیس
press up
U
از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press-up
U
از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press
U
ماشین چاپ
press
U
له کردن
press
U
وارداوردن
press
U
مطبوعات جراید
to press up
U
با فشار بالابردن
press
U
جمعیت
press
U
مطبعه
to press up
U
سوی بالافشار دادن
press
U
ازدحام
press
U
فشار
press
U
قفسه
press
U
فشار دادن با انگشتان
stop press
U
خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
plate press
U
پرس صفحه باتری
press fit
U
پرس شده
press corps
U
گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press casting
U
ریخته گری فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
press campaign
U
مبارزه مطبوعاتی
press brake
U
پرس خمشی
press board
U
مقوای فشرده
press wheel
U
چرخفشار
press officer
U
سخنگوییکارگانیاموسسه
press cast
U
ریختن تحت فشار
press bed
U
بخش زیرین پرس
pneumatic press
U
پرس بادی
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
press gallery
U
جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
press gallery
U
لژ نمایندگان مطبوعات
press hot
U
فشردن گرم
lithographic press
U
چاپزغالی
sewing press
U
ماشین کتابدوزی
treadle press
U
ماشین چاپ پایی
to send to the press
U
برای چاپ فرستادن
solids press down
U
دج ها سوی پایین فشار می اورند
solids press down
U
اجسام جامد سوی
to press the button
U
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to press for an answer
U
با صرار یا فشار پاسخ خواستن
straightening press
U
پرس مستقیم کنی
to press back
U
با فشار عقب بردن
press chamber
U
حفرهفشار
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
pollen press
U
فشارگرده
wine press
U
چرخشت
garlic press
U
سیرخودکن
press key
تکمه فشاری
press law
U
قانون مطبوعات
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press part
U
بخش فشرده
press vice
U
منگنه
punch press
U
پرس منگنه
punching press
U
پرس سوراخ کننده
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
screw press
U
قید
screw press
U
منگنه
percussion press
U
پرس ضربهای
tiger press
U
حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
etching press
U
ماشینچاپقلمزن
press bar
U
دستهفشار
printing press
U
ماشین چاپ
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
cabbaging press
U
پرس هیدرولیک
clean and press
U
حرکت پرس وزنه برداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com