Perdic | drawing materials | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	drawing materials U	مواد اولیه نقشه کشی
	drawing materials U	لوازم نقشه کشی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	materials U	مواد
	materials U	نیرو
	materials U	قوا
	materials U	اسناد
	materials U	ماده کار
	materials U	جنس مصالح
	materials U	مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
	materials U	ماتریال
	materials U	ماده
	materials U	جنس
	materials U	مصالح
	materials U	مادی جسمانی
	materials U	مهم
	materials U	عمده
	materials U	کلی جسمی
	materials U	اساسی
	materials U	اصولی مناسب
	materials U	کالا
	materials U	مصالح ساختمان
	materials U	مادی
	materials U	مربوط جسم
	materials U	مقتضی
	materials U	چیز
	cryogenic materials U	مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
	target materials U	مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
	testing of materials U	ازمایش مصالح
	strength of materials U	مقاومت مصالح
	diamagnetic materials U	اجسام دیامغناطیسی
	semipervious materials U	مصالح نیمه تراوا
	semipermeable materials U	مصالح نیمه تراوا
	critical materials U	تجهیزات مهم
	critical materials U	اقلام حیاتی و مهم
	consumable materials U	stores consumable
	bill of materials U	صورت حساب مواد
	coated materials U	مواد اغشته شده
	coated materials U	مصالح اغشته
	coated materials U	مصالح اندود شده
	coherent materials U	مواد چسبنده
	cohesive materials U	مواد چسبنده
	testing of materials U	ازمایش مقاومت مصالح
	testing of materials U	ازمایش مواد
	pilot materials U	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
	permeable materials U	مصالح تراوا
	foundation materials U	مصالح پی سازی
	impervious materials U	مصالح ناتراوا
	indirect materials U	مواد غیرمستقیم
	indirect materials U	هزینه موادغیرمستقیم
	exhausted materials U	مواد تمام شده
	inorganic materials U	مواد غیرالی
	magnetic materials U	اجسام مغناطیسی
	magnetic materials U	مواد مغناطیسی
	maintenance materials U	مواد تعمیرات
	maintenance materials U	لوازم تعمیرات
	materials handling U	جابجایی مواد
	materials management U	مدیریت مواد
	materials requisition U	درخواست مواد
	non magnetic materials U	اجسام نامغناطیسی
	organic materials U	مواد الی
	impermeable materials U	مصالح ناتراوا
	impermeable materials U	مصالح نفوذناپذیر
	raw materials U	مواد خام
	insulating materials U	موادعایقکاری
	writing materials U	ابزارتحریر
	carpet materials U	مواد اولیه فرش
	raw materials U	مواد اولیه
	dangerous materials U	علائمخطر
	balsamic materials U	مواد بلسانی
	materials that cannot be borrowed U	اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
	bill of materials U	فهرست مواد
	covering materials U	موادپوشاننده
	bed materials U	رسوبات بستر
	non-circulating materials U	اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
	drawing U	کشیدن
	drawing U	نقشه
	drawing U	رسم کردن
	drawing U	رسم فنی
	drawing U	نقشه کارگاهی
	drawing U	نقشه کشی
	drawing U	روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
	drawing U	ترسیم
	drawing U	نقشه کشی فرش
	drawing U	طرح
	drawing U	هنر طراحی تابلو نقاشی
	drawing U	رسم
	drawing U	قرعه کشی
	drawing U	حدیده کردن
	free issue materials U	موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
	materials requirements planning U	برنامه ریزی مواد مورد نیاز
	materials utilisation control U	کنترل بکارگیری مواد
	materials utilisation control U	کنترل مصرف مواد
	materials returned note U	برگه مواد برگشتی
	materials transfer notes U	دستورانتقال مواد
	materials returned note U	یادداشت مواد عودت داده شده
	materials transfer notes U	برگه انتقال مواد
	wood-based materials U	جنسسطحتخته
	direct materials costs U	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
	institute of materials management U	موسسه مدیریت مواد
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	oversize materials rejects U	مانده
	three view drawing U	رسم فنی با سه نما
	instrumental drawing U	نقشه کشی با اسباب
	tabular drawing U	نقشه شیب
	mirror drawing U	نقاشی از ایینه
	loom drawing U	[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
	wash drawing U	ابرنگ سیاه
	work drawing U	نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
	workshop drawing U	رسم کارگاهی
	working drawing U	طرح ونقشه کار
	structural drawing U	نقشه ساختمانی
	method of drawing up U	طرز تنظیم
	special drawing right U	حق برداشت ویژه
	mechanical drawing U	ترسیم مکانیکی
	pen drawing U	سیاهقلم
	pen drawing U	تصویر خطی تصویر مدادی
	pencil drawing U	طرح مدادی
	revised drawing U	رسم تجدید نظر شده
	revised drawing U	رسم اصلاح شده
	sectional drawing U	رسم برشی
	sectional drawing U	رسم مقطعی
	shop drawing U	نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
	special drawing right U	حق برداشت مخصوص
	pencil drawing U	تصویر مدادی
	drawing rooms U	اطاق پذیرایی
	detail drawing U	رسم جزئیات
	line drawing U	خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
	detail drawing U	نقشه کشی جزئیات
	drawing boards U	تخته رسم
	drawing boards U	میز نقشه کشی
	drawing bench U	میز رسم
	drawing board U	تخته رسم
	drawing blick U	کشش
	drawing card U	چیز جالب توجه
	drawing card U	موجب جلب توجه
	drawing card U	جالب
	drawing curve U	شابلون دایره و منحنی
	drawing device U	دستگاه ترسیمه
	detail drawing U	رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
	line drawing U	رسم مدادی
	detail drawing U	نقشه ریزه کاری
	drawing rooms U	سالن پذیرایی
	art of drawing U	هنر ترسیم رسم
	breakdown drawing U	رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
	drawing room U	سالن پذیرایی
	drawing room U	اطاق پذیرایی
	line drawing U	ترسیم خطی
	component drawing U	رسم جزیی
	component drawing U	رسم قطعات
	computer drawing U	ترسیم کامپیوتری
	deep drawing U	کشش عمیق
	line drawing U	نقاشی با مداد وقلم
	detail drawing U	نقشه تفصیلی
	detail drawing U	نقشه جزئیات
	drawing die U	ماتریس کششی
	drawing die U	حدیده کششی
	drawing blick U	حلقه کشش
	drawing program U	نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
	drawing quality U	کیفیت کشش
	drawing set U	دستگاه نقشه کشی
	drawing table U	میز نقشه کشی
	drawing tools U	مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
	drawing tools U	خط و رسم آزاد است
	dy drawing lots U	به طریق قرعه
	dy drawing lots U	قرعه کشیدن
	dy drawing lots U	استقراع
	engineering drawing U	طراحی و نقشه کشی مهندسی
	fair drawing U	تصویر مناسب
	fair drawing U	طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
	fine drawing U	رفوگری
	drawing office U	دفتر نقشه کشی
	drawing press U	پرس کششی
	drawing pen U	قلم رسم
	drawing goniometer U	نقاله رسم
	drawing hand U	دستی که زه را می کشد
	drawing board U	میز نقشه کشی
	drawing ink U	مرکب رسم
	drawing instrument U	وسایل نقشه کشی
	drawing instrument U	وسایل رسم فنی
	drawing key U	طرح اولیه
	drawing key U	کپیه نقاشی
	drawing lines U	خط کشی
	drawing lots U	قرعه کشی
	drawing mill U	دستگاه نورد کششی
	drawing pin U	پونز
	drawing office U	دفتر طراحی
	Back to the drawing board <idiom> U	[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
	back to the drawing board <idiom> U	کاری را از اول شروع کردن
	cold drawing bench U	میز سردکشی
	outline assembly drawing U	نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
	pattern construction drawing U	الگوی نقشههای ساختمانی
	shop or work drawing U	نقشه در حین انجام کار
	special drawing rights U	حق برداشت ویژه
	special drawing rights U	این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
	deep drawing test U	ازمایش کاسگری
	cold drawing die U	سردکشی
	cold drawing die U	حدیده
	ingot drawing crane U	جراثقال کشش شمش
	By trying to live like a king one ends by drawing . <proverb> U	آخر شاه منشى کاه کشى است .
	double action drawing press U	پرس کششی دوکاره
	frank drawing completion test U	ازمون تکمیل نقاشی فرانک
	double action cam drawing press U	پرس کششی دو واکنشی