English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
downward stroke U ضربه رو به پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
downward U متمایل بپایین
downward U روبه پایین
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downward U به طرف یک موقعیت پایین تر
downward U پایین زیرین
downward compatible U سازگار رو به پایین
shift downward U حرکت به سمت پائین
downward travel U ضربه رو به پایین
downward compatibility U سازگاری بزیر
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
downward compatible U کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
downward mobility U تحرک نزولی
downward movement U حرکت رو به پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
downward travel U ضربه برگشت
shift downward U انتقال به سمت پائین
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
to stroke any one down U خشم کسیرافرونشاندن
on the stroke U بموقع
on the stroke U سر وقت
stroke U ضربه [ماشین تحریر]
down stroke U ضربه رو به پایین
stroke U ضربه
to stroke any one down U کسیراازقهریاغضب درپایین اوردن
stroke U ضربه زدن
stroke U فشار با پا
stroke U ضربه باکنترل
stroke U ضربه مهارشده
stroke U کورس
stroke U مرحله
stroke U زمان
stroke U تکان
stroke U ضربه خفیف
stroke U سکته
stroke U سرکش گذاردن
stroke U زدن
stroke U نوازش کردن
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroke U ضربه با کنترل
stroke U کوبه
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U لطمه
stroke U ضرب حرکت
stroke U 1-ضخامت
stroke U راندن کمتر از فرفیت
stroke U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke U ضربت
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
master stroke U شاهکار
pump stroke U حرکت پمپ
overhead stroke U ضربه از بالای سر
piston stroke U ضربه پیستون
power stroke U مرحله قدرت
pump stroke U ضربه پمپ
two stroke engine U موتور دو زمانه
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
trudgen stroke U شنای کرال
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
stroke [guitar] U زدن [گیتار] [موسیقی]
stroke judge U حرکتتوام بادستوپایحرفهای
crawl stroke U مراحلکلار
butterfly stroke U شنایپروانهبرگشت
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
under arm stroke U ضربه پایین دست
trudgen stroke U دست کرال و پای قیچی
master stroke U هنر نمایی
master stroke U استادی
exhaust stroke U مرحله اگزوز
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cutting stroke U ضربه برش
cutting stroke U امتداد برش
compression stroke U ضربه تراکم
butt stroke U سخمه ته قنداق
butt stroke U ضربه با ته قنداق
backhand stroke U ضربت چوگان از پشت سر
back stroke U ضربه برگشت پیستون
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke U گرمازدگی
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
exhaust stroke U مرحله تخلیه
exhaust stroke U ضربه خروجی
four stroke engin U موتور چهارزمانه
key stroke U ضربه زدن به کلید
intake stroke U مرحله مکش
intake stroke U مرحله تنفس
induction stroke U مرحله مکش
induction stroke U مرحله تنفس
hair stroke U نازک کاری درخوشنویسی
heat stroke U گرمازدگی
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke engine U موتور چهار زمانه
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
single stroke bell U زنگ تک ضربه
gallery hit or stroke U ضربه یاضربت نمایان
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> U اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com