Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double pole
U
با دو قطب
double pole
U
دو قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double pole switch
U
کلید دو پل
double pole circuit breaker
U
دوقطبمدارشکننده
Other Matches
pole
U
دسته بلند چیزی
pole
U
نیش ماگنترون
pole
U
لهستانی
pole
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
pole ax
U
با تبرچکش کشتن
pole
U
قطب دار کردن
pole
U
تیر چراغ برق
pole
U
پایه
pole
U
میله پرچم
pole
U
دکل
pole
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole
U
نیزه پرش با نیزه
pole
U
دستک
pole
U
شمع
pole
U
قطب باطری
pole
U
تیردارکردن
four pole
U
چهار قطبی
pole ax
U
تبرزین
pole
U
قطب
pole ax
U
تیر چکش دار
up the pole
U
گرفتار در تنگنا واقع شده
two pole
U
دو پل
pole
U
تیر
pole of development
U
قطب توسعه
pole piece
U
قطبک
pole pitch
U
گام قطب
pole vaulting
U
پرش با نیزه
pole mast
U
دیرک یک پارچه
pole mast
U
دکل یک تیکه
pole jumping
U
با گرفتن چوب در دست
pole jumping
U
جست
tail pole
U
کابلخارجی
pole jumping
U
پرش با تیر
totem pole
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
barge pole
U
چیز غیر قابلاعتماد
pole plate
U
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pole shoe
U
کفشک قطب
positive pole
U
قطب مثبت
ranging pole
U
شاخصهای مسافت یابی
ridge pole
U
کش بالای شیروانی
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
pole vaulter
U
پرنده با نیزه
single pole
U
تک قطب
pole strength
U
شدت قطب
ski pole
U
چوب اسکی بازی
salient pole
U
قطب برجسته
single pole
U
چوبدستی تکی اسکی
pole sitter
U
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
ski pole
U
چوبدست اسکی
spinnaker pole
U
تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
pole shoe
U
کفش قطب
pole vault
U
پرش با نیزه
pole vault
U
بانیزه پریدن
commutating pole
U
قطب کمکی
pike pole
U
کلنگدوسردستهبلند
consequent pole
U
قطب فرعی
doubles pole
U
تیردوتایی
tent pole
U
تیر چادر
tent pole
U
دیرک چادر
the north pole
U
قطب شمال
the south pole
U
قطب جنوب
three pole switch
U
کلید سه پل
to pole any thing up or down
U
چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
whisker pole
U
تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
wooden pole
U
تیر چوبی
wooden pole
U
دکل چوبی
wound pole
U
قطب مرکب
commutating pole
U
قطب جابجاگری
communicating pole
U
قطب کمکی
tubular pole
U
دکل لولهای
pole vaults
U
پرش با نیزه
pole vaults
U
بانیزه پریدن
singles pole
U
تکپایه
analogous pole
U
شبه قطب
anchor pole
U
دیرک مهار
armature pole
U
قطب ارمیچر
roof pole
U
سقفبلند
pole tip
U
سرنوکتیزچوباسکی
pole shaft
U
چوباسکی
pole grip
U
دستهمتصلبهدست
plain pole
U
پایهمسطح
curtain pole
U
پایهپرده
pole horse
U
اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
head pole
U
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
pole position
U
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
pole tips
U
نوکهای قطب
main pole
U
قطب اصلی
negative pole
U
قطب منفی مغناطیس
negative pole
U
قطب منفی
pole position
U
جلوتر از همه در صف
[مسابقه]
rel pole
U
قطب قرمز
internal pole
U
قطب داخلی
North Pole
U
قطب شمال
liberty pole
U
چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
flag pole
U
میله پرچم
magnet pole
U
قطب اهنربا
field pole
U
قطب میدان
magnetic pole
U
قطب مغناطیسی
neutral pole
U
قطب خنثی
pole horse
U
یابوی عصار خانه
pole changer
U
تغییردهنده قطبش
pole changer
U
تعویض کننده قطب
pole changing
U
تعویض قطب
South Pole
U
قطب جنوب
fluted pole
U
پایهزهدار
pole charge
U
خرج دستکی
pole charge
U
خرج میلهای
pole climber
U
رکاب
pole climbing
U
از تیر بالا رفتن
pole horse
U
اسب کنار مال بند
barber's pole
U
پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
Pole Star
U
جدی
elevated pole
U
قطب راصد
elevated pole
U
قطب نافر
one pole switch
U
کلید یک قطبی
pole arc
U
قوس قطب
pole armature
U
ارمیچر قطبی
Pole Star
U
Polaris
Pole Star
U
ستاره قطبی
free magnetic pole
U
قطب مغناطیسی ازاد
commutating pole converter
U
تبدیل گر قطب کمکی
split pole motor
U
موتور کمکی
commutating pole generator
U
مولد با قطب جابجاگر
pole changing switch
U
کلید تعویض قطب
split pole converter
U
تبدیل گر با انشقاق قطب
triple pole switch
U
کلید سه پل
extended pole piece
U
قطبک دراز شده
split pole motor
U
موتور با قطب چاکدار
communicating pole winding
U
سیم پیچی قطب کمکی
horn of pole piece
U
شاخ قطبک
pole post clamp
U
ترمینال
pole changing motor
U
موتور با قطبهای قابل تعویض
shaded pole motor
U
موتور با قطب سایه دار
magnetic pole sterngth
U
شدت قطب مغناطیسی
single pole cutout
U
فیوز تک پل
single pole switch
U
کلید یک پل
flage pole position
U
موقعیت میله پرچمی
magnetic north pole
U
قطب شمال مغناطیسی
celestial north pole
U
قطب شمال عالم
single pole circuit breaker
U
مدارتکفطبشکننده
not touch something with a ten-foot pole
<idiom>
U
تصمیم گیری چیزی به طور کامل
celestial body south pole
U
قطب جنوب عالم
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double p
U
پاروی دوسر
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out
U
081 خارج
double-take
U
یکه خوردن
double in
U
081 تو
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double up
U
دولاکردن
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولا شدن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
on the double
U
فرمان بدو رو
on the double
U
بدو رو
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
double-take
U
واکنش دوگانه
double
U
تصویر قرینه
double
U
دواسترایک متوالی
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
U
مضاعف نمودن
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
دو نفره
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
جفت
double
U
دولا
double
U
همزاد
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double
U
مضاعف
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دویدن
double
U
بازی دوبل
double
U
دوبار
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دوسر المثنی
double zero
U
صفر2برابر
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double
U
اندازه دو برابر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com