Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
division of powers
U
تفکیک قوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the powers
U
دولتهای بزرگ
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
حذف توان کامپیوتر
powers
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers
U
قدرت نیرو
powers
U
شدت
powers
U
توانایی
powers
U
انرژی
powers
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
the three powers
U
قوای ثلاثه
powers
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers
U
توان از دست رفته
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
قوه
powers
U
قدرت
powers
U
توان
powers
U
نیرو
powers
U
توان برقی
powers
U
زور بکاربردن
powers
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers
U
قدرت دیدذره بین
powers
U
اقتدار سلطه نیروی برق
powers
U
برق
powers
U
توان نیرو
powers
U
برتری
powers
U
زور
powers
U
دستگاه برقی
powers
U
دولت
powers
U
اقتدار و اختیار
powers
U
راندن
powers
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers
U
قوه یا توان
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powers
U
برقی
o merciful powers
U
ای خدایان بخشنده
the belligernt powers
U
دول متحارب
the belligernt powers
U
دولتهای درحال جنگ
monrovia powers
U
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
monrovia powers
U
قدرتهای مونروویا
mechanical powers
U
گوه
mechanical powers
U
غرغره چرخ
mandatory powers
U
اختیارات دولت قیم
give powers
U
به کسی وکالت دادن
full powers
U
اختیارات تام
To have full powers.
U
اختیارات کامل داشتن
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
hostile powers
U
دول متخاصم
to delegate one's powers to somebody
U
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن
[اصطلاح رسمی]
give soneone powers
U
به کسی وکالت دادن
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil nuclear powers
U
کشوردارای قدرت اتمی
principle of separation of powers
U
اصل تفکیک قوا
the active powers of the mind
U
قوای عامله متحر
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
exchange of full powers
U
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
division
U
شاخه
[دانشی]
division by zero
U
بخش بر صفر
[ریاضی]
division
U
تقسیم
[ریاضی]
division
U
رشته
[دانشی]
division
U
لشگر
division
U
دایره
division
U
قسمت
division
U
بخش رسته تقسیم کردن
division
U
تقسیمات
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
division
U
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
division
U
گروه وزنی
division
U
تقسیم
division
U
اختلاف تفرقه
division
U
عمل تقسیم
division
U
لشکر
division
U
طبقه بندی
division
U
قسمت دسته بندی
division
U
بخش
division artillery
U
توپخانه لشگر
long division
U
بخش یا تقسیم بزرگ
airial division
U
لشگر محمول هوایی
court division
U
بخش دادگاه
harmonic division
U
طبقه بندی متناسب
division of labour
U
تقسیم کار
Multiplication and division .
U
ضرب وتقسیم (ریاضیات )
court division
U
دادگاه
division sign
U
نماد تقسیم
voltage division
U
تقسیم یا پخش ولتاژ
versicular division
U
تقسیم به بیتهای کوچک
transport division
U
قسمت حمل و نقل
short division
U
تقسیم باختصار
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division artillery
U
توپخانه لشگری
data division
U
قسمت
division officer
U
فرمانده قسمت افسر رسته
division line
U
خط چین
frequency division
U
تقسیم فرکانس
identification division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
environment division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
engineer division
U
قسمت مهندسی
division of labor
U
تقسیم کار
division boards
U
قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
division slice
U
استعداد لشگری
division line
U
خط تقسیم شده
cassini division
U
شکاف کاسینی
division check
U
ازمایش تقسیم
procedure division
U
یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
air division
U
لشکر هوایی
airial division
U
لشگرهوارو
division line
U
خط نیمه
division commander
U
فرمانده لشگر
benthic division
U
قسمت بندی لایههای دریا
division engineer
U
یکان مهندسی لشگر
division engineer
U
مهندسی لشگر
grand division
U
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
grand division
U
تقسیمات بزرگ طبله
division officer
U
افسر قسمت
civil court division
U
بخش دادگاه مدنی
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
time division multiplexing
U
انتقال چندتایی زمانی
wavelength division multiplexing
U
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
division support area
U
منطقه پشتیبانی لشگر
division or delimitation of property
U
افراز
criminal court division
U
بخش دادگاه جنایی
queens bench division
U
دادگاه ملکه
asynchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی ناهمگام
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com