Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
distant sensor
U
دوریابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distant
U
دور
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
distant
U
بافاصله
distant
U
دوردست
distant
U
سرد غیرصمیمی
distant
U
فاصله دار
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
sensor
U
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
sensor
U
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
sensor
U
حسگر
sensor
U
گیرنده
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
sensor
U
حساس
sensor
U
حسی
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
sensor
U
حس کننده
sensor
U
رادار مراقبتی
airborne sensor
U
رادار مراقبتی هوابرد
light sensor
U
حساسگرنور
sensor probe
U
حسگرردیاب
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
remote control sensor
U
کنترلازراهدور
white balance sensor
U
فلاش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com