Perdic | distance line | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	distance line U	طناب نگهدارنده ناوها
	distance line U	طناب تنظیم فاصله

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	long distance line U	خط ارتباطی
	half-distance line U	خطنیمفاصله
Other Matches

	to keep one's distance U	کناره گیری کردن
	distance U	مسافت
	in distance U	نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
	distance U	تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
	distance U	مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
	mean distance U	فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
	out of distance U	دور بودن شمشیرباز از حریف
	to keep one's distance U	دوری جستن
	to keep one's distance U	اشنایی نکردن
	distance U	مسیر مسابقه
	distance U	فاصله
	known distance U	فاصله معلوم
	known distance U	مسافت معلوم
	distance U	دوری
	following distance U	فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
	distance U	بعد دورکردن
	distance U	دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
	X distance U	سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
	distance U	برد سلاح
	distance U	بعد
	long distance U	دارای مسافت دور
	long-distance U	راه دور
	long distance U	با شعاع عمل زیاد طولانی
	long distance U	دارای مسافت زیاد
	long distance U	ازراه دور تلفن کردن
	long distance U	دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
	long distance U	از راه دور
	countermining distance U	فاصله مجاز بین دومین
	long distance U	راه دور
	distance travelled U	مقدارطیشده
	long-distance U	از راه دور
	long-distance U	دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
	weaving distance U	طول تقاطع
	weaving distance U	طول تلاقی مسافت همبری
	bond distance U	طول پیوند
	zenith distance U	فاصله ارتفاع نافر
	zenith distance U	ارتفاع راس القدم
	air distance U	مسافت هوایی
	middle distance U	فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
	distance post U	قرارگاهمحلمسابقه
	distance scale U	مقیاسمسافت
	It is some distance to the school . U	تا مدرسه فاصله زیاد است
	It can be seen from a distance of two kilometers . U	از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
	angular distance U	فاصله زاویهای
	anchorage distance U	فاصله تکیه گاهی
	air distance U	مسافت طی شده به وسیله هواپیما
	safe distance U	فاصله بی خطر
	unit distance U	با فاصله واحد
	distance light U	نورافکن
	long-distance U	ازراه دور تلفن کردن
	long-distance U	با شعاع عمل زیاد طولانی
	long-distance U	دارای مسافت دور
	countermining distance U	فاصله ضد انفجار زنجیری مین
	to step a distance U	قدم کردن
	time distance U	مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
	time distance U	زمان عبور ستون
	coherence distance U	فاصله همدوسی
	code distance U	فاصله رمز
	training distance U	مسافت تمرین
	center distance U	فاصله ازمرکز
	center distance U	فاصله مرکزی
	buffer distance U	محوطه امنیت
	buffer distance U	حاشیه امنیت
	linear distance U	خط هوایی
	f. distance or length U	فاصله کانونی
	hyperfocal distance U	مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
	hyperfocal distance U	نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
	safe distance U	مسافت امن اطراف مین
	focal distance U	فاصله کانونی
	offset distance U	فاصله برون محوری
	internuclear distance U	فاصله بین هستهای
	distance wadding U	بوش داخل پوکه فشنگ
	distance wadding U	لایی جازم
	image distance U	عرض تصویر
	shouting distance U	فاصله صدا رس
	facing distance U	مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
	signal distance U	فاصله علامتی
	social distance U	فاصله اجتماعی
	skip distance U	خیز موج
	sight distance U	طول دید
	ecological distance U	فاصله بوم شناختی
	sight distance U	فاصله دید
	sight distance U	مسافت دید
	distance wadding U	لایی
	distance vision U	دید دوربرد
	road distance U	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
	polar distance U	فاصله قطبی
	distance between two points U	فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
	distance runner U	دونده استقامت
	haul distance U	فاصله حمل
	distance man U	دونده استقامت
	distance between centers U	طول دوران
	distance angle U	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
	photo distance U	مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
	supporting distance U	مسافت پشتیبانی
	supporting distance U	بردپشتیبانی سلاحها
	frequency distance U	فاصله فرکانس
	distance receptor U	گیرنده دوربرد
	distance protection U	وسیله حفافت فاصله
	long-distance U	دارای مسافت زیاد
	distance meter U	فاصله سنج
	distance meter U	بعد سنج
	distance medley U	دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
	interocular distance U	فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
	offset distance U	مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
	to distance [dissociate] oneself from U	دوری [قطع همکاری] کردن از
	The bus stop is no distance at all . U	ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
	fixed distance marking U	خطمقطعثابت
	hole center distance U	فاصله مرکز سوراخ
	overtaking sight distance U	طول دید
	overtaking sight distance U	مسافت دید برای سبقت گرفتن
	overtaking sight distance U	فاصله دیدبرای پیشدستی
	overtaking sight distance U	فاصله دیدپیش افتی
	vehicle stopping distance U	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
	long distance cable U	کابل ارتباطی
	critical anode distance U	فاصله بحرانی اندی
	stopping sight distance U	فاصله دید برای ایست
	direct distance dialing U	شماره گیری فاصله مستقیم
	distance vector protocols U	اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
	telephone modal distance U	مسافت مکالمه تلفنی
	economic haul distance U	فاصله اقتصادی حمل
	miss distance scorer U	دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
	middle distance race U	دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
	stopping sight distance U	فاصله دید ایست
	total stopping distance U	طول ایست کامل
	long distance reception U	دریافت دور
	limited distance modem U	وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
	long distance supply U	تغذیه مسافت دور
	social distance scale U	مقیاس فاصله اجتماعی
	bogardus social distance scale U	مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
	line to line fault U	اتصال کوتاه خط به خط
	line to line fault U	اتصال کوتاه دوقطبی
	line to line fault U	تماس خطوط
	line to line fault U	اتصال کوتاه بین دو فاز
	line by line milling U	فرز کردن سطری
	line by line analysis U	تجزیه سطر به سطر
	line by line milling U	فرز کردن سطر به سطر
	line to line voltage U	ولتاژ بین دو خط
	line to line voltage U	ولتاژ زنجیر شده
	line to line spacing U	فاصله سطور
	necessary line U	خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
	below the line U	درامد یا هزینه غیر مترقبه
	all along the line U	درامتدادهمه خط
	old line U	دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
	all along the line U	در همه جا
	along line U	در امتداد خطوط
	along line U	در خط
	in line U	شمشیر در وضع حمله
	o o line U	خط دیدبانی سپاه
	down line U	بار کردن پایین خطی
	out of line U	خارج از خط جبهه
	line by line U	سطر به سطر
	on the line U	هواپیمای اماده پرواز
	to come in to line U	موافقت کردن
	in line U	همراستا
	to come in to line U	در صف امدن
	on line help U	کمک مستقیم
	old line U	محافظه کار
	mean line U	خط میان
	down the line U	ضربه از کنار زمین
	o o line U	خط تقسیم دیدبانی
	the line U	صف
	line out U	با خط علامت گذاشتن
	out of line U	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
	by-line U	کار یاشغل اضافی وزائد
	line U	سیم
	line U	جبهه جنگ
	line U	لوله منفردی در سیستم سیالات
	line U	رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
	by line U	خط فرعی راه اهن
	off line U	منفصل
	on line U	مستقیم
	on line U	متصل
	by line U	خط دوم یافرعی
	by line U	کار یاشغل اضافی وزائد
	line U	صفی در خط
	line U	خط صف
	line up <idiom> U	به صف کردن
	line up <idiom> U	به درستی میزان کردن
	line up <idiom> U	سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
	out of line <idiom> U	ناصحیح
	in line <idiom> U	با محدودیت متداول
	by-line U	خط فرعی راه اهن
	line U	طناب خط
	Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
	Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟
	line U	خط زدن
	line U	رشته
	line U	لاین
	line U	محصول
	line-up U	ردیف ایستادن تیم
	line-up U	به ترتیب ایستادن
	line-up U	به خط شدن
	line up U	ردیف ایستادن تیم
	line up U	به ترتیب ایستادن
	line up U	به خط شدن
	on line U	داخل رده
	on line U	درون خطی
	on line U	مورداستعمال
	line U	حدود رویه