Perdic | distance light | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	distance light U	نورافکن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	known distance U	فاصله معلوم
	distance U	بعد
	following distance U	فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
	distance U	مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
	distance U	مسیر مسابقه
	to keep one's distance U	کناره گیری کردن
	mean distance U	فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
	known distance U	مسافت معلوم
	to keep one's distance U	دوری جستن
	in distance U	نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
	to keep one's distance U	اشنایی نکردن
	distance U	برد سلاح
	out of distance U	دور بودن شمشیرباز از حریف
	X distance U	سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
	distance U	مسافت
	distance U	فاصله
	distance U	دوری
	distance U	بعد دورکردن
	distance U	دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
	distance U	تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
	weaving distance U	طول تلاقی مسافت همبری
	distance meter U	فاصله سنج
	distance meter U	بعد سنج
	distance protection U	وسیله حفافت فاصله
	distance receptor U	گیرنده دوربرد
	weaving distance U	طول تقاطع
	distance medley U	دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
	distance between centers U	طول دوران
	distance runner U	دونده استقامت
	distance man U	دونده استقامت
	distance line U	طناب تنظیم فاصله
	distance line U	طناب نگهدارنده ناوها
	distance angle U	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
	zenith distance U	فاصله ارتفاع نافر
	distance travelled U	مقدارطیشده
	distance post U	قرارگاهمحلمسابقه
	distance scale U	مقیاسمسافت
	bond distance U	طول پیوند
	angular distance U	فاصله زاویهای
	anchorage distance U	فاصله تکیه گاهی
	air distance U	مسافت طی شده به وسیله هواپیما
	air distance U	مسافت هوایی
	buffer distance U	حاشیه امنیت
	buffer distance U	محوطه امنیت
	photo distance U	مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
	countermining distance U	فاصله مجاز بین دومین
	countermining distance U	فاصله ضد انفجار زنجیری مین
	middle distance U	فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
	coherence distance U	فاصله همدوسی
	code distance U	فاصله رمز
	center distance U	فاصله ازمرکز
	center distance U	فاصله مرکزی
	linear distance U	خط هوایی
	distance vision U	دید دوربرد
	distance wadding U	لایی
	supporting distance U	بردپشتیبانی سلاحها
	supporting distance U	مسافت پشتیبانی
	zenith distance U	ارتفاع راس القدم
	social distance U	فاصله اجتماعی
	offset distance U	مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
	skip distance U	خیز موج
	offset distance U	فاصله برون محوری
	polar distance U	فاصله قطبی
	signal distance U	فاصله علامتی
	sight distance U	طول دید
	sight distance U	فاصله دید
	sight distance U	مسافت دید
	shouting distance U	فاصله صدا رس
	safe distance U	مسافت امن اطراف مین
	safe distance U	فاصله بی خطر
	time distance U	مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
	time distance U	زمان عبور ستون
	distance wadding U	لایی جازم
	distance wadding U	بوش داخل پوکه فشنگ
	ecological distance U	فاصله بوم شناختی
	f. distance or length U	فاصله کانونی
	facing distance U	مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
	unit distance U	با فاصله واحد
	focal distance U	فاصله کانونی
	frequency distance U	فاصله فرکانس
	to step a distance U	قدم کردن
	haul distance U	فاصله حمل
	hyperfocal distance U	نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
	hyperfocal distance U	مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
	image distance U	عرض تصویر
	internuclear distance U	فاصله بین هستهای
	interocular distance U	فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
	road distance U	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
	long-distance U	دارای مسافت دور
	It can be seen from a distance of two kilometers . U	از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
	It is some distance to the school . U	تا مدرسه فاصله زیاد است
	long distance U	راه دور
	long distance U	از راه دور
	long distance U	دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
	long distance U	ازراه دور تلفن کردن
	long distance U	دارای مسافت زیاد
	training distance U	مسافت تمرین
	long distance U	با شعاع عمل زیاد طولانی
	long distance U	دارای مسافت دور
	long-distance U	راه دور
	long-distance U	از راه دور
	long-distance U	دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
	long-distance U	ازراه دور تلفن کردن
	long-distance U	دارای مسافت زیاد
	distance between two points U	فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
	long-distance U	با شعاع عمل زیاد طولانی
	overtaking sight distance U	فاصله دیدبرای پیشدستی
	long distance line U	خط ارتباطی
	limited distance modem U	وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
	distance vector protocols U	اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
	overtaking sight distance U	فاصله دیدپیش افتی
	critical anode distance U	فاصله بحرانی اندی
	overtaking sight distance U	مسافت دید برای سبقت گرفتن
	middle distance race U	دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
	stopping sight distance U	فاصله دید برای ایست
	stopping sight distance U	فاصله دید ایست
	social distance scale U	مقیاس فاصله اجتماعی
	long distance reception U	دریافت دور
	direct distance dialing U	شماره گیری فاصله مستقیم
	hole center distance U	فاصله مرکز سوراخ
	total stopping distance U	طول ایست کامل
	long distance cable U	کابل ارتباطی
	long distance supply U	تغذیه مسافت دور
	half-distance line U	خطنیمفاصله
	economic haul distance U	فاصله اقتصادی حمل
	fixed distance marking U	خطمقطعثابت
	to distance [dissociate] oneself from U	دوری [قطع همکاری] کردن از
	miss distance scorer U	دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
	The bus stop is no distance at all . U	ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
	overtaking sight distance U	طول دید
	telephone modal distance U	مسافت مکالمه تلفنی
	vehicle stopping distance U	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
	bogardus social distance scale U	مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
	first light U	سپیده دم
	light U	روشنایی
	first light U	اولین طلیعه خورشید
	light value U	مقدار نور
	light U	نوردادن
	light U	سبک
	first light U	فلق صبح
	light U	روشن
	first light U	افق نجومی
	inward light U	اشراق
	to i. light from anything U	گذر کردن روشنایی
	light out U	بسرعت ترک کردن
	to i. light from anything U	حائل نورشدن
	light out U	ناگهان رفتن
	in the light of U	نظریه
	in the light of U	از لحاظ
	in the light of U	بشکل
	to come to light U	معلوم شدن
	light come light g U	میبرد
	to s e the light U	زاییده شدن
	inward light U	نور باطنی
	light U	نور
	light U	بچه زاییدن
	inward light U	نور داخلی
	to s e the light U	توی خشت افتادن
	to s e the light U	بدنیا امدن
	to come to light U	روشن شدن
	very light U	خیلی سبک
	light-well U	[حیاط کوچک برای عبور نور]
	course light U	روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
	light <adj.> U	رنگ روشن
	Something light, please.	لطفا یک چیز سبک.
	light U	چراغ برق
	on/off light U	خاموش
	in light of <idiom> U	به علت
	see the light <idiom> U	متوجه اشتباه شدن
	out like a light <idiom> U	(زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
	on/off light U	چراغروشن
	light up <idiom> U	ناگهان شادوخوشحال شدن
	light come light g U	باد اورده را باد
	come to light <idiom> U	آشکارشدن
	at first light U	در اولین روشنایی روز
	one's light s U	نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
	light-well U	[فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
	light U	نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
	light U	روشن کردن
	light U	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
	light U	پرتوافکندن نور
	light U	چراغ راهنمایی
	light U	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
	light U	منبع نور سیگنال نور
	very light U	خیلی روشن یا کم رنگ
	light U	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
	light U	امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
	make light of U	سبک گرفتن
	overtaking light U	چراغ
	light opera U	اپرای سبک
	light of one's eyes U	نور دیده
	light opera U	اپرای مفرح
	navigation light U	چراغهای ناوبری
	owl light U	تاریکی
	overtaking light U	پاشنه
	open light U	پنجره واشو
	light or lighted U	پائین امدن واردامدن
	owl light U	هوای گرگ و میش
	owl light U	تیره گی
	light stable U	پایداری نور