English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disk operating system U سیستم عامل گردهای
disk operating system U کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operating system U سیستم عامل
operating system/ U سیستم عامل دو
tape operating system U سیستم عامل نوار
host operating system U سیستم عامل میزبان
operating system monitor U مبصر سیستم عامل
network operating system U سیستم عامل شبکه
goest operating system U سیستم عامل مهمان
general purpose operating system U سیستم عامل همه منظوره
virtual storage operating system U سیستم عامل حافظه مجازی
multiple loading operating system U سیستم عامل بارکننده چندتایی
system disk U دیسک سیستم
keyboard to disk system U سیستم صفحه کلید به دیسک
operating U عامل
self operating U خود کار
operating U عملیاتی
operating point U نقطه کار
operating personnel U پرسنل فعال
operating profit U سود عملیاتی
operating personnel U افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
operating profit U سود ناخالص
operating panel U تابلوی عملکرد
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
operating systems U سیستم عامل
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating lever U اهرم گرداننده
operating lever U اهرم عامل اهرم کولاس
operating lever U دستگیره عامل کولاس
operating lever U اهرم عملکرد
operating loss U زیان عملیاتی
operating manual U دستورالعمل
operating manual U دستور کار
operating program U برنامه اجرایی
operating program U برنامه عملیات
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating staff U کارمندان عملیاتی
operating staff U متصدیان
operating stand U اطاق هدایت
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
operating supplies U مواد کمکی
operating temperature U دمای عملیاتی
operating budget U بودجه عملیاتی
operating voltage U ولتاژ کار
operating weight U وزن عملیاتی
operating instruction U مقررات کار
operating speed U سرعت عملکرد کار
operating speed U سرعت عملیاتی
operating ratio U نرخ عملیاتی
operating rod U میلهعملیات
operating floor U عملیاتزمین
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating dam U سدعملیاتی
operating cord U نختنظیم
operating ratio U نسبت عملیاتی
operating signal U سیگنال دستگاه
field operating U عمل کننده در صحرا
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
operating rooms U اطاق عمل
operating budget U بودجه بهره برداری
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
operating expenses U مخارج عملیاتی
operating cost U مخارج عملیاتی
operating cost U هزینه بهره برداری
operating cost U هزینه عملیاتی
operating conditions U رژیم
operating condition U رژیم
operating capital U سرمایه در گردش
machine operating U عملکرد ماشین
operating level U سطح فعالیت
operating agency U شعبه عامل
operating agency U قسمت اجرایی
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating bridge U پل کارگاهی
operating handle U دستگیره عامل
operating handle U دستگیره کولاس
operating room U اطاق عمل
operating room U جایگاه عمل
operating temperature U درجه حرارت کار
operating rooms U جایگاه عمل
operating handle U دستگیره راه اندازی
operating instruction U دستور کار
operating key کلید گزینش
aitcraft operating weight U وزن اصلی هواپیما
standing operating procedures U روش جاری مخابرات
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
crypt operating instructions U دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
standing operating procedures U روش جاری عملیاتی
shortest operating time U کوتاهترین زمان عملیات
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
maximum operating voltage U ولتاژ کار حداکثر
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
breechblock operating lever assembly U سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
disk U صفحه
disk U گرده قرص
disk saw U اره گرد
disk U صفحه هالتر
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk U دیسک
disk U گرده
disk saw U اره مجمعه
disk U دایره
disk buffer U بافر دیسک
target disk U دیسک مقصود
duplicate disk U copying disk
disk cache U نهانگاه دیسک
carbon disk U قرص زغالی
disk flower U گل صفحهای
spacer disk U استوانه توپر فلزی
disk controller U کنترل کننده گرده
disk storage U انباره گردهای
source disk U دیسک مبداء
disk reader U خواننده دیسک
disk buffer U میانگیر دیسک
systems disk U دیسک سیستم ها
eight inch disk U درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
exchangeable disk U دیسک قابل تعویض
range disk U میز تصحیح مسافت
range disk U صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
ram disk U RAدیسک
removable disk U دیسک برداشتنی
removable disk U دیسک قابل حرکت
eight inch disk U فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
disk platter U گرده سینی
disk armature U ارمیچر صفحهای
disk controller U کنترل کننده دیسک
disk copying U نسخه برداری از دیسک
disk sector U قطاع دیسک
start up disk U دیسک راه اندازی
start up disk U دیسک اغازگر
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
disk unit U واحد دیسک
color disk U گرده رنگها
disk partition U پارتیشن دیسک
disk memory U حافظه دیسک
disk pack U گرده بسته
clutch disk U صفحه کلاچ
disk pack U گروه بسته
disk pack U بسته دیسک
sun's disk U قرص خورشید
disk library U کتابخانه دیسک
disk duplication U نسخه برداری از دیسک
disk sector U بخش دیسک
disk crash U خراش دیسک
disk crash U خرابی دیسک
compact disk U دیسک فشرده
disk envelope U پاکت دیسک
disk file U پرونده گردهای
disk file U فایل دیسک
disk jacket U جلد دیسک
disk optimizer U بهینه ساز دیسک
disk unit U واحد گرده
startup disk U فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
floppy disk U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
multi disk U سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
locking a disk U قفل کردن یک دیسک
key to disk U کلید به دیسک
induction disk U گرده القائی
induction disk U اهنربای صفحهای
induction disk U صفحه مدور
floppy disk U گرده لرزان
disk drive U گرده ران
disk drive U گرده چرخان
disk drive U دیسکخوان
disk drive U گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive U دیسک ران دیسک چرخان
disk drives U گرده ران
magnetic disk U گرده مغناطیسی
magnetic disk U صفحه مغناطیسی
magnetic disk U دیسک مغناطیسی
floppy disk U کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disk U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk U گرده لغزان
floppy disk U دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk U فلاپی دیسک دیسک نرم
hard disk U دیسک سخت
rigid disk U دیسک سخت
microfloppy disk U میکرو دیسک لغزان
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
multi disk U وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
floppy disk U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
disk drives U گرده چرخان
disk drives U دیسکخوان
video disk U دیسک ویدئویی
fixed disk U دیسک ثابت
floret of the disk U گلچه میان
video disk U دسترسی مستقیم
optical disk U دیسک نوری
transmissive disk U دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
flexible disk U دیسک انعطاف پذیر
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
winchester disk U دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
disk drives U گرداننده دیسک دیسک گردان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com