Perdic | disjunctive search | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 137 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	disjunctive search U	جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	disjunctive U	حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
	disjunctive U	دارای دو شق مختلف فصلی
	disjunctive U	فصلی
	disjunctive U	فاصل
	disjunctive U	جداسازنده
	search U	جستجو کردن
	to search U	جستجو کردن
	to search U	گشتن [جستجو کردن]
	search U	جستجو برای یک موضوع داده
	right of search U	حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
	search U	جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
	search U	بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
	search U	جستجویی که هر عنصریت
	search U	1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
	to search [for] [someone] U	دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
	right of search U	حق جستجو
	right of search U	حق بازرسی کشتی در دریاها
	in search of U	بجستجوی
	in search of U	در جستجوی
	to search after U	زیر و رو کردن
	the search of U	جستجوی چیزی
	to search for anything U	پی چیزی گشتن
	to search for anything U	چیزیراجستجو کردن
	to search out U	پیدا کردن
	search me <idiom> U	نمی دونم ،ازکجا بدونم
	search U	جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
	search U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
	to search after U	بازرسی کردن
	search U	جستجو
	search U	جستجوکردن
	search U	تلاش
	search U	بازرسی کردن
	search U	گشتن
	to search after U	کاوش کردن
	search U	کاوش
	to search after U	تحقیق کردن
	search U	تکاپو بازرسی
	search U	تجسس
	to search after U	جستجو کردن
	search U	بررسی وشناسایی زمین
	search U	مراقبت کردن از زمین
	search U	درو در عمق با اتش
	search U	تجسس کردن
	search U	فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
	search U	تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
	search U	بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
	search U	تفتیش
	search U	روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
	search U	نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
	search U	شناسایی کردن
	search U	کاوش کردن زمین
	search cycle U	چرخه جستجو
	search sweeping U	مین روبی مراقبتی
	search string U	رشته جستجو
	search key	کلید جستجو
	search jammer U	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
	specific search U	شناسایی مخصوص
	search and replace U	جستجو و جایگزینی
	search light U	نورافکن
	search radar U	رادار تجسسی
	search memory U	حافظه جستجو
	search mission U	ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
	search sweeping U	مین روبی ازمایشی
	sector of search U	منطقه کاوش
	sector of search U	منطقه مراقبت رادار
	search results U	نتیجه های جستجو
	search result U	نتیجه جستجو
	search one's soul <idiom> U	کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
	To search ones conscience . U	کلاه خود را قا ضی کردن
	body search U	بازرسیبدنی
	search party U	دستهی جستار گرد
	search parties U	دستهی جستار گرد
	search parties U	گروه پیگرد
	visit and search U	بازدید و تجسس کردن ناو
	search party U	گروه پیگرد
	specific search U	تجسس اختصاصی منطقه
	sequential search U	جستجوی ترتیبی
	search results U	نتایج جستجو
	sector of search U	منطقه تجسس رادار
	search and replace U	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
	search warrant U	حکم بازرسی و ورود
	area search U	جستجوی ناحیه
	area search U	جستجوی دامنهای
	area search U	جستجوی ناحیهای
	backward search U	جستجوی پسرو
	binary search U	جستجوی دوتایی
	binary search U	جستجوی دودوئی
	blind search U	جیستجوی بی نتیجه
	search and rescue U	عملیات تجسس و نجات
	chaining search U	جستجوی زنجیرهای
	area search U	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
	area search U	کاوش منطقه
	search warrant U	حکم تفتیش
	search warrant U	اجازه تفتیش
	search warrants U	حکم تفتیش منزل
	search warrants U	حکم بازرسی و ورود
	search warrants U	حکم تفتیش
	search warrant U	حکم تفتیش منزل
	air search U	تجسس هوایی
	air search U	مراقبت هوایی
	antisubmarine search U	عملیات تجسس ضد زیردریایی
	antisubmarine search U	کاوش ضد زیردریایی
	cover search U	جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
	dichotomizing search U	جستجوی دورستهای
	search and clear U	جستجو و پاک کردن دشمن
	retrospective search U	جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
	search warrants U	اجازه تفتیش
	multifile search U	جستجوی چند پروندهای
	linear search U	جستجوی خطی
	intercepting search U	کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
	global search U	جستجوی سراسری
	fibonacci search U	جستجوی فیبوناچی
	search and replace U	جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
	exhaustive search U	جستجو هر رکورد در پایگاه
	search coil U	پیچک کاشف
	fibonacci search U	جستجو فیبو ناجی
	dichotomizing search U	جستجوی دوقسمتی
	dichotomizing search U	جستجوی دو حالته
	dichotomizing search U	روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
	search attack unit U	ناو گروه شکارزیردریایی
	search attack unit U	یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
	case sensitive search U	جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
	parallel search storage U	انباره جستجوی موازی
	quadratic quotient search U	الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
	total search result U	مجموع نتیجه جستجو
	optimum tree search U	جستجوی بهینه درخت
	edit/search buttons U	اصلاحگر
	track search keys U	کلیدهایجستجویزمان
	edit/search buttons U	دکمهجستجوگر
	automatic search jammer U	دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
	air search radar U	رادارردیابهوایی
	global search and replace U	جستجو و جایگزینی سراسری
	search light illumination U	روشن کردن منطقه با نورافکن
	search light illumination U	روشنایی با نورافکن
	HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U	ییله جو را بهانه بسیار است .
	air search attack unit U	تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی