English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
menstrual U وابسته به قاعده گی
menstrual cycle U عادت ماهانه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge U منفصل یااخراج کردن
discharge U تخلیه بار
discharge U رفع اتهام
discharge U پرداخت
discharge U مفاصا تصفیه
discharge U دشارژ
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U تادیه کردن
discharge U تادیه
discharge U ابراء
discharge U خالی کردن گلوله
discharge U خالی کردن باتری
discharge U تبرئه
discharge U ازاد کردن
discharge U بده
discharge U انفصال ترشح
discharge U ترشح کردن
discharge U اداء کردن
discharge U خالی کردن
discharge U مرخص کردن
discharge U درکردن
discharge U تخلیه
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U برون ریزی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U مرخص کردن پس دادن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U خارج کردن
discharge U گذر حجمی در واحگ زمان
discharge U دبی
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
impulse discharge U تخلیه ضربهای
internal discharge U تخلیه داخلی
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
main discharge U تخلیه اصلی
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
mutual discharge U مبارات
neural discharge U تخلیه عصبی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
honorable discharge U ترخیص محترمانه
glow discharge U تخلیه تابنده
electrical discharge U تخلیه برقی
electron discharge U تخلیه الکترونها
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
flaming discharge U تخلیه مشتعل
flood discharge U بده طغیان
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge U خاتمه خدمت
glow discharge U تخلیه تابناک
electric discharge U تخلیه الکتریکی
order of discharge U حکم تصفیه
order of discharge U حکم برائت ذمه
utilizable discharge U بده مفید
discharge bay U صفحهشارژنشده
discharge pipe U لولهتخلیه
discharge system U سیستمتخلیه
discharge tube U مجرایتخلیه
To dismiss (discharge) someone. U کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
oscillating discharge U تخلیه مواج
undulatory discharge U تخلیه مواج
point discharge U تخلیه نقطهای
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
residual discharge U تخلیه مانده
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
spontaneous discharge U شلیک خودانگیخته
surging discharge U تخلیه نوشی
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
absolute discharge آزادی مطلق
discharge cock U شیر تخلیه
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge currect U جریان تخلیه
discharge currect U جریان دشارژ
discharge curve U منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge end U سمت تخلیه
discharge end U محل تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge head U سر لوله
discharge hydrograph U منحنی بده
corona discharge U تخلیه کورونا
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
anuual discharge U بده سالانه
average available discharge U بده میانگینی دسترس
average available discharge U بده متوسط مفید
average discharge U بده متوسط
brush discharge U تخلیه جارویی
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
average discharge U بده میانگین
coefficient of discharge U ضریب جریان
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
conditional discharge U ازادی مشروط
corollary discharge U تخلیه تبعی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge voltage U ولتاژ دشارژ
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge valve U سوپاپ دود
sediment discharge U بده جامد
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
discharge without honor U اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
discharge of an obligation U سقوط تعهد
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge of solids U بده جامد
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
to discharge someone without honor [from the army] U اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
xenon discharge lamp U لامپ تخلیهای گزنون
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
luminous discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
mistake while in discharge of duty U خطا در حین انجام وفیفه
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
glow discharge tube U لامپ مشتعل
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
high rate discharge U تخلیه شدید
maximum flood discharge U بده حداکثرطغیان
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
lightning discharge current U جریان تخلیه
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
glow discharge cold cathode tube U لامپ مشتعل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com