Perdic | directive counseling | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 27 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	directive counseling U	مشاوره رهنمودی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	counseling U	مشاوره
	vocational counseling U	مشاوره شغلی
	marriage counseling U	مشاوره زناشویی
	marital counseling U	مشاوره زناشویی
	genetic counseling U	مشاوره ژنتیکی
	counseling psychology U	روانشناسی مشاورهای
	directive U	دستور دهنده
	directive <adj.> U	وابسته به سرپرستی
	directive U	راهنمای انجام کار دستورالعمل
	directive U	حکم امریه بخشنامه
	directive U	دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
	directive U	رهنمود
	directive U	متضمن دستور امریه
	planning directive U	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
	initiating directive U	دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
	directive sending U	فرستنده جهت دار
	directive radiation U	تشعشع جهت دار
	directive planning U	برنامه ریزی هدایت شده
	directive gain U	تقویت انتن
	directive psychotherapy U	روان درمانی رهنمودی
	compiler directive U	رهنمود همگردانی
	budget directive U	دستورالعمل تهیه بودجه
	assembler directive U	رهنمود همگذار
	airworthiness directive U	دستورالعمل صلاحیت پرواز
	directive group therapy U	درمان رهنمودی گروهی
	directive effect of functional groups U	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy