English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transistor transistor logic U منطق TTL
diode transistor logic U DTL
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled U مستقیما جفت شده
transistor U معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistor U هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor U تقویت کننده کریستالی
transistor U ترانزیستور
most transistor U ترانزیستور ماس
coupled U زوج یا جفت
coupled U جفت نیرو
coupled U زوج نیرو
coupled U زن و شوهر
coupled U دو نامزد
coupled U وصل کردن
coupled U جفت کردن
coupled U پیوستن
coupled U دوتا
coupled U جفت
coupled U زوج
coupled U زن وشوهر بهم بستن
coupled U تزویج شدن
coupled U جفت شدن
coupled U ترکیب با یکدیگر
coupled U جفت شدن درگیر شدن
coupled with this U علاوه براین
cut off transistor U ترانزیستور قطع
pnp transistor U طرح ترانزیستور دوقط بی که collector
planar transistor U ترانزیستور مستوی
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
npn transistor U ترانزیستور ان پی ان
pnp transistor U ترانزیستور پی ان پی
saturated transistor U ترانزیستور اشباع شده
pnp transistor U emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
emitter coupled U جفت شده از راه ساتع کننده
coupled mode U روش کنترل خودکار
coupled columns U ستون های دوتایی
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
tightly coupled U کامپیوترهای بهم وابسته
intermediate power transistor U ترانزیستور با قدرت متوسط
field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
field effect transistor U ترانزیستور اثر میدان
field effect transistor U اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان
high frequency transistor U ترانزیستور فرکانس بالا
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
high power transistor U ترانزیستور قدرت
charge coupled device U دستگاه توام با بار
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
charge coupled device U دستگاه بار جفت شده
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
high frequency alloy juction transistor U ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
logic U ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic U نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic U منطق ریاضی
logic U سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic U دانش تفکرات و دلایل
logic U برهان
logic U استدلال
logic U زبان ریاضی
logic U تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic U لاجیک
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic U مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic U یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic U نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic U منطقی
logic U منطق
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic gates U گیتهای منطقی
logic sum U مجموع منطقی
logic switch U گزینه منطقی
logic device U دستگاه منطقی
logic symbol U نماد منطقی
to chop logic U منطق بافتن
two level logic U منطق دوسطحی
logic symbol U علامت منطقی
logic shift U تغییر مکان منطقی
logic instruction U دستورالعمل منطقی
logic gate U دروازه منطقی
logic network U شبکه منطقی
logic operation U عمل منطقی
logic probe U کاوشگر منطقی
logic product U حاصلضرب منطقی
logic programming U برنامه نویسی منطقی
logic operator U اپراتور منطقی
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking U انتهای خط وط
logic seeking U دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic multiply U ضرب منطقی
logic function U تابع منطقی
logic error U خطای منطقی
logic add U جمع منطقی
formal logic U منطق صوری [منطق]
mathematical logic U منطق ریاضی [ریاضی]
hardwired logic U تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
fuzzy logic U منطق نامعلوم
fuzzy logic U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
formmal logic U منطق صوری
formal logic U قضاوت سطحی
formal logic U منطق صوری
formal logic U منطق مجرد
logic analysis U تحلیل منطقی
logic analyzer U تحلیل کننده منطقی
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
logic diagram U نمودار منطقی
logic designer U طراح مدارهای منطقی
logic design U طراحی منطقی
logic design U طرح منطقی
logic circuits U مدارهای منطقی
logic circuit U مدار منطقی
logic board U برد منطقی
logic board U تخته منطقی
logic array U ارایه منطقی
fluid logic U منطق سیلانی
control logic U منطق کنترل
symbolic logic U منطق رمزی
symbolic logic U منطق نمادی
structural logic U منطق ساختی
propositional logic U منطق گزارهای
shared logic U منطق اشتراک
sequential logic U منطق ترتیبی
logic card U کارت منطقی
logic unit U واحد منطقی
formal logic U منطق رمزی
logic variable U متغیر منطقی
mathematical logic U منطق ریاضی
n level logic U منطق N سطحی
negative logic U منطق منفی
symbolic logic U منطق سمبلیک
symbolic logic U زبان علایم یاعلامتی
computer logic U منطق کامپیوتر
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
threshold logic U منطق استانهای
three state logic U : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
positive logic U منطق مثبت
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
boolean logic U منطق بولی
logic theory U نظریه منطقی
affective logic U منطق عاطفی
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
first order predicate logic U PROLO بکار می رود
random logic design U طرح منطقی تصادفی
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
double rail logic U منطق دو خطی
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
integrated injection logic U IIL
logic arithmetic unit U واحد منطق و حساب
arithmetic logic unit U واحد حساب و منطق
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
uncommitted logic array U مشابه 10328
single rail logic U منطق تک خطی
current mode logic U منطق جریانی
uncommitted logic array U جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
direct U هدایت کردن
direct U دستور دادن دستورالعمل دادن
direct U مستقیم راست راهنمایی کردن
direct U اداره کردن
direct <adj.> U مستقیم
direct U رهبری کردن
direct U قراول رفتن
direct <adj.> U بلافاصله
direct <adj.> U بدون واسطه
direct U متوجه ساختن
direct U راسته
direct U : دستور دادن
direct U امرکردن
direct U اداره کردن هدایت کردن
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct U : مستقیم معطوف داشتن
direct U نظارت کردن
direct U مستقیم یابدون شریک سوم
direct U مدیریت یا سازمان دهی
direct U دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
direct <adj.> U دست اول
direct debit U سفته-وجهالزمان
direct support U پشتیبانی مستقیم
direct support U تکیه گاه بی واسطه
direct selling U فروش مستقیم
direct selection U انتخاب مستقیم
direct material U مواد مستقیم
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
direct load U بارگذاری مستقیم
direct support U کمک مستقیم
direct support U پشتیبانی مستقیم کردن
direct therapy U درمان رهنمودی
to direct traffic through U ترافیک را از طریق...هدایت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com