English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
dinner dance U میهمانیرقص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to get dinner U ناهارخوردن
I just had dinner. U درست چند لحظه قبل شام خوردم
dinner U مهمانی
dinner U شام
dinner U ناهار
We were having dinner when. . . U داشتیم شام می خوردیم که ..
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
he took her in to dinner U انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
dance U رقصیدن
dance U رقص
WI'll you stay for ( to ) dinner? U برای شام بمانید (می مانید؟)
to orders dinner U دستور ناهار دادن
dinner fork U چنگالغذاخوری
dinner knife U چاقویغذاخوری
dinner plate U بشقابپلوخوری
dinner party U میهمانیشام
dinner service U فروفغذاخوری
dinner table U میزغذاخوری
dinner etc. is served U غذا آماده است
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
It wasnt much of a dinner . U زیاد شام مهمی نبود
We had a gorgeous dinner . U شام معرکه یی خوردیم
Well discuss it at dinner. U سرت رابلند کن ببینم
To disg up the dinner . U شام را کشیدن
Well discuss it at dinner. U سر شام صحبت خواهیم کرد
dinner jacket U اسموکینگ
shore dinner U غذای دریایی
dinner is ready U ناهاراماده
dinner is ready U است
dinner is served U شام حاضراست
dinner wagon U میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
i asked him to dinner U او را به ناهار خواندم
dinner set U لوازم و فرف شام یا ناهار
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jackets U لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jackets U اسموکینگ
dance skating U رقص دونفره زن و مرد
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
to lead one a dance U گربه رقصاندن
lead one a dance U گربه رقصاندن
ghost dance U رقص ارواح
free dance U قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
formal dance U مجلس رقص
song and dance U توضیح گریز آمیز
formal dance U بال [رقص]
song and dance <idiom> U دلیل آوردن
dance to a different tune <idiom> U نوع گفتارونوع رفتارراتغییر دادن
toe dance U رقاصه روی نوک پا
Which of your tunes shall I dance?. <proverb> U به کدام سازت برقصم ؟.
dance studio U آموزشگاهرقص- رقاصخانه
dance floor U محلمخصوصرقصدر رستوران
toe dance U رقص روی نوک پا
step a dance U رقصیدن
tea dance U مهمانی چای ورقص
tea dance U ته دانسان
step a dance U دست افشاندن
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
sword dance U رقص شمشیر
step a dance U پای کوبیدن
to step a dance U پای کوبیدن
to step a dance U دست افشاندن
square dance U رقص چوبی
square dance U رقص محلی امریکا
barn dance U مهمانی رقص
pyrrhic dance U یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
round dance U رقص چوبی
round dance U والتز
song and dance U توضیح واضحات
song and dance U توضیح زاید
song and dance U حرف
snake dance U رقص مارپیچی
song and dance U رقص و آواز
belly dance U رقص شکم
to step a dance U رقصیدن
don't wait the dinner for me U ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
She gave us quite a decent dinner. U یک شام خیلی حسابی به ماداد
We are expecting guests for dinner . U برای شام مهمان داریم
saint vitus's dance U کره
This new dance at the discotheques is all the rage . U این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است
saint vitus's dance U داء الرقص
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
The library is the obvious place for the after-dinner hours. U کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
To play ducks and drades with someone. To stall someone . To lead somebody a pretty dance. U کسی را سر دواندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com