Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
development tools
U
ابزار توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
program development tools
U
ابزار توسعه برنامه
Other Matches
tools
U
ابزار
tools
U
اسباب کار
tools
U
مجموعه برنامههای کاربردی
tools
U
در سیستم کامپیوتری
pneumatic tools
U
اسبابهای بادی
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
pc tools deluxe
U
پی سی تولز دولوکس
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
machine tools
U
ابزار ماشینی
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
precision tools
U
الات دقیق
pipe tools
U
وسایلپیپ
electrician's tools
U
ابزارسیمکشی
types of tools
U
انواعابزار
cleaning tools
U
ابزارتمیزکننده
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
tools of research
U
وسایل تحقیقات
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
wooden modelling tools
U
ابزارچوبیفرم دهنده
A bad workman always blames his tools.
<proverb>
U
کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
A wise man avoids edged tools.
<proverb>
U
آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
development
U
پیشرفت
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
under development
U
دردست توسعه
self development
U
پیشرفت نفس خود پیش برد
self development
U
توسعه نفس
development
U
رشد
development
U
توسعه
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
U
تکامل یافتن
development
U
رشد پیشرفت
development
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
U
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development
U
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
U
گسترش
development
U
فهور
development
U
ترقی نمو
development
U
بسط
development
U
ایجاد
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
recent development
U
فهورتازه
motor development
U
رشد حرکتی
recent development
U
بسط تازه
pattern of development
U
الگوی توسعه
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
pole of development
U
قطب توسعه
recent development
U
بسط جدید
phasess of development
U
مراحل توسعه
regional development
U
توسعه منطقهای
regional development
U
توسعه ناحیهای
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
uneven development
U
توسعه نامتوازن
technical development
U
توسعه فنی
software development
U
توسعه نرم افزاری
social development
U
توسعه اجتماعی
sexual development
U
رشد جنسی
housing development
U
محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
rural development
U
توسعه روستائی
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
research and development
U
تحقیق و توسعه
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
mental development
U
رشد ذهنی
development time
U
زمان توسعه
development cost
U
هزینه توسعه در تولیدمحصول
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
development order
U
دستور ساخت اماد
development order
U
دستوربهبود اماد
development plan
U
برنامه توسعه
development plan
U
طرح گسترش
development plan
U
طرح ارایش زمین
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
development budget
U
بودجه عمرانی
development bank
U
بانک توسعه
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
base development
U
تهیه پایگاه
base development
U
ساختن پایگاه
child development
U
رشد کودک
combat development
U
توسعه رزمی
combat development
U
پیشرفت اموزش رزمی
cultural development
U
توسعه فرهنگی
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
development policy
U
سیاست توسعه
historical development
U
توسعه تاریخی
internal development
U
رشد داخلی
land development
U
احیای اراضی
manpower development
U
پرورش نیروی انسانی
historical development
U
سیر تاریخی
inward looking development policies
U
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
force development
U
برنامه تشکیل یکانها
flank development
U
گسترش جناحی
ecosystem development
U
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
economic development
U
توسعه اقتصادی
eco development
U
بوم گسترد
eco development
U
بوم گسترش
inward looking development policies
U
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
development system
U
سیستم توسعه یافته
internal development
U
توسعه داخلی
development aid volunteer
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
spike
[in a curve/development etc.]
U
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
development aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
microcomputer development system
U
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development
U
مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale
U
رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com