English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
desired leading U مسیر مطلوب
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
desired U مطلوب
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
desired temperature U حرارتمطلوب
desired effects U اثرات مورد نظر
To obtain the desired result . U نتیجه مطلوب را بدست آوردن
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
desired ground zone U صفر زمین مورد نظر
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
your action produced the desired effect U اقدامتان اثر مطلوب بخشید
desired rate of capital accumulation U نرخ تراکم سرمایه مطلوب
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading zero U صفر مقدم
leading U عمده برجسته
leading U نفوذ
leading U مقدم
leading U عمده
leading U پیشتاز
leading U فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading U فاصله خطوط
leading U جداکردن سطرها
leading U هدایت
leading U راهنمایی
leading marks U نشانههای هدایت
leading ship U ناو نوک
leading sectors U بخشهای پیشگام
leading sectors U بخشهای پیشرو
leading point U نقطه نشانه روی
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading region U نواحی پیشرو
leading seaman U مهناوی یکم
leading diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
leading zeros U صفرهای مقدم
Car no. 6 is leading. U اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading nations U ملتهای بزرگ
leading lights U چشم و چراغ
leading lights U شمع محفل
leading lights U عضو مهم
leading light U چشم و چراغ
leading light U شمع محفل
leading light U عضو مهم
leading man U هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading line U خط بستن زاویه سبقت به توپ
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading in wire U سیم انشعاب
leading article U سرمقاله
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles U سرمقاله
leading official U سرداور
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
leading questions U سوال تلقینی
leading question U پرسش راهنمایی کننده
leading question U سوال تلقینی
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading case U نمونه یاسابقه قضائی
leading current U شدت پیش افتاده
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading line U خط هدایت هواپیما
leading insurer U بیمه گر اصلی
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading edge U لبه راهنما
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge U لبه حمله
leading edge U لبه مقدم
leading line U خط هادی
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
leading lady or man U بازیگر عمده
men of light and leading U مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge flap U لبهبرجستهباله
leading edge tube U لاستیکلبهپیشتاز
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind <idiom> U
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com