Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
denial operations
U
عملیات ممانعتی
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self denial
U
انکار نفس
self denial
U
ترک لذات نفس
self denial
U
ترک نفس
self denial
U
خود انکاری
denial
U
انکار
self-denial
U
انکار خویشتن
self-denial
U
انکار نفس
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
denial
U
تکذیب
denial
U
رد
denial
U
عدم پذیرش حاشا
denial
U
ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
denial measures
U
تدابیرممانعتی
denial measures
U
اصول ممانعت
denial measures
U
تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
joint denial
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
release denial
U
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
he made a stift denial
U
پاک حاشاکرد
operations
U
عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
operations code
U
رمز عملیاتی
operations code
U
کد عملیاتی
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
logical operations
U
عملیات منطقی
formal operations
U
عملیات صوری
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
theater of operations
U
صحنه عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
terminal operations
U
عملیات بارانداز
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations
U
عملیات ارام سازی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations
U
عملیات روانی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
operations room
U
centre combatinformation: syn
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
flight operations
U
عملیات پرواز
continuity of operations
U
مداومت عملیات
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
clearing operations
U
عملیات مین روبی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
building operations
U
عملیات ساختمانی
air operations
U
عملیات هوایی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
covert operations
U
عملیات مخفی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
deputy for operations
U
معاونت عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com