English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
deferred payment U پرداخت معوق
deferred payment U پرداخت مدت دار
deferred payment U پرداخت اتی
deferred payment U پرداخت بصورت یوزانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deferred payment credit U اعتبار برای پرداختهای معوق
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
Other Matches
deferred U مدت دار
deferred U موجل
deferred U عقب افتاده
to be deferred U پس افتادن
to be deferred U عقب افتادن
deferred U معوق
deferred income U درامدهای انتقالی
deferred income U پیش دریافت درامد
deferred gratification U کامروایی معوق
deferred expense U هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
deferred dower U مهر موجل
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
deferred credits U اعتبارات سالهای محاسباتی
deferred credits U درامد پس افتاده
deferred charges U هزینههای انتقالی
deferred charges U پیش پرداخت هزینه
deferred addressing U آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است
deferred address یک آدرس غیر مستقیم
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
deferred dobit U پیش پرداخت هزینه
deferred liability U دیون دراز مدت
deferred liability U بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
action deferred U تامل در عملیات
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
deferred share U سهام موجل
deferred printing U خیر در چاپ یک متن تا زمان دیگر
action deferred U تامل در به کار بردن جنگ افزار
deferred reaction U واکنش معوق
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
deferred liability U دیون بلند مدت
on payment U دربرابر پول
on payment U باپول
on payment U در مقابل وجه
non payment U عدم پرداخت
in payment of U بجای
in payment of U بعوض
in payment of U درازای
re payment U بازپرداخت
against payment U در برابر پول
non-payment U عدم پرداخت
against payment U با پول
payment U وجه
down payment U پیش پرداخت
payment U تادیه
payment U قسط
against payment U درمقابل وجه
payment U تادیه پول
payment U پرداخت
payment U کارسازی
down payment U پیش قسط
by payment U از طریق پرداخت
payment in kind U پرداخت جنسی
payment in advance U پیش پرداخت کردن
payment of a debt U اداء دین
payment of an debt U وفاء دین
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
payment in full U پرداخت کامل
payment in full U پرداخت تمام
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت
payment under a guarantee U پرداخت تحت ضمانتنامه
upfront payment U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to stop payment U درمانده یا ورشکست شدن
terms of payment U شرایط پرداخت
suspension of payment U توقف
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
punctual payment U پرداخت در سر وعده
prompt payment U پرداخت فوری
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
pre payment U پیش پرداخت
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
to suspend payment U پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
payment terms U شرایط پرداخت
payment stopped U توقف پرداخت
payment stopped U دستور عدم پرداخت
payment on account U قسط
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
part payment U بیعانه قسط
part payment U پرداخت اقساطی
annual payment U قسط سالیانه
final payment U پراخت نهائی
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
demand for payment U تقاضای پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
average payment U پرداخت متوسط
advance payment U پیش پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
as a partial payment U علی الحساب
final payment U پرداخت نهایی
installment payment U پرداخت قسطی
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
notice of non payment U گواهی عدم پرداخت
monthly payment U پرداخت ماهانه
in part payment U علی الحساب
on account payment U پیش پرداخت
clean payment U پرداخت بی قید و شرط
casual payment U پیش پرداخت
casual payment U مساعده
payment by installments U پرداخت قسطی
arrangement for payment by instalment U تقسیط
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
arrangement for payment by instalment U قسط بندی
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
The means of payment will appear unchanged. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
preferential claims payment U طلب ممتازه
late payment damages U خسارت تاخیر تادیه
lump sum payment U پرداخت نقدی
payment in due cource U پرداخت به موقع
lump sum payment U پرداخت یکجا
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
payment on open account U پرداخت در حساب جاری
delayed payment penalty U زیان دیر کرد
discontinue the payment of the cost of U ترک انفاق
regular payment of salaries U پرداخت حقوق بطورمرتب
delayed payment penalty U خسارت تاخیرتادیه
fee [payment to professional people] U حق الزحمه
option of delayed payment of the price U خیار تاخیر ثمن
to make a part [ial] payment U یک قسط را پرداختن
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
To pay money. To make a payment. U پول پرداختن
To pay money. To make a payment. U بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English] U قسط
payment on account [American English] U قسط
part [ial] payment of a fine U پرداخت قسمتی از جریمه
fee [payment to professional people] U اجرت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com