Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decimal point
U
ممیز
decimal point
U
ممیز اعشاری
decimal point
U
نقطه اعشار
decimal point
U
ممیز اعشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
actual decimal point
U
نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
assumed decimal point
U
ممیز عاریتی
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
Other Matches
decimal
U
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimal
U
سیستم اعدادی که از اعداد 0-9 استفاده میکند
decimal
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
U
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
U
ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی
decimal
U
اعشاری
decimal
U
سه طرح درست پس از نقط ه اعشاری
decimal
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal
U
دهدهی
decimal
U
رقم دهدهی اعشاری
decimal
U
دهگان
decimal
U
اعشار
decimal
U
دهگانی
decimal table
U
جدول تصمیمی
decimal tab
U
جدول بندی اعشاری
decimal points
U
ممیز اعشار
zone decimal
U
دسته بندی اعشاری
repeating decimal
U
اعشاری مکرر
dewey decimal
U
رده بندی دهدهی دیویی
zone decimal
U
دسته بندی ده دهی
decimal key
U
دکمهاعشار
decimal system
U
سیستم دهدهی
decimal numeral
U
رقم دهدهی
decimal balance
U
ترازوی اعشاری
decimal code
U
کد دهدهی
decimal coinage
U
مسکوکات دهدهی
decimal digit
U
رقم دهدهی
decimal digit
U
ارقام دستگاه دهدهی
decimal digit
U
رقم اعشاری
decimal fraction
U
کسر اعشاری
decimal function
U
کسردهدهی
decimal function
U
کسر اعشاری
decimal notation
U
نشان گذاری دهدهی
decimal notation
U
نمادسازی دهدهی
decimal number
U
عدد دهدهی
decimal number
U
عدد اعشاری
coded decimal
U
رقم دهدهی رمزی
packed decimal
U
دهدهی فشرده
decimal points
U
ممیز
packed decimal
U
عدد اعشاری فشرده
decimal points
U
نقطه اعشار
packed decimal
U
اعداد بسته شده
terminating decimal
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
recurring decimal
U
اعشاری مکرر
[ریاضی]
decimal points
U
ممیز اعشاری
decimal file system
U
سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
decimal number system
U
سیستم اعداد دهدهی
decimal to binary conversion
U
تبدیل دهدهی به دودوئی
decimal to hexadecimal conversion
U
تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
decimal to octal conversion
U
تبدیل دهدهی به هشت هشتی
decimal number system
U
سیستم اعداد اعشاری
binary coded decimal
U
دهدهی به رمز دودویی
coded decimal number
U
عدد دهدهی کدگذاری شده
binary coded decimal
U
سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
repeating decimal number
U
عدد دهدهی تکراری
binary to decimal conversion
U
تبدیل دودوئی به دهدهی
proper decimal fraction
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
binary coded decimal code
U
code BCD
binary coded decimal notation
U
code BCD
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
U
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
beside the point
<idiom>
U
مسائل حاشیهای
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
zero point
U
نقطه صفر
come to the point
<idiom>
U
به نکتهاصلی رسیدن
The point is that…
U
چیزی که هست
point
U
پوینت
to point to something
U
به چیزی اشاره کردن
to the point
U
بجا
point out
<idiom>
U
توضیح دادن
the point is
U
اصل مطلب این است
point
U
محل یا موقعیت
way point
U
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
in point
U
مناسب
point four
U
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four
U
اصل چهار
off the point
U
بطور بی ربط
off the point
U
بطور نامربوط
let point
U
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
near point
U
نقطه نزدیک
on the point of going
U
در شرف رفتن
off to a point
U
باریک شده نوک پیدامیکند
not to the point
U
خارج از موضوع
in point
U
بجا
in point
U
در خور
point to point
U
نقطه به نقطه
try for point
U
تلاش برای کسب امتیاز
off the point
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
to the point
U
مربوط بموضوع
to come to a point
U
باریک شدن
to come to a point
U
بنوک رسیدن
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
far point
U
برد بینایی
not to point
U
بیرون از موضوع
point to point
U
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point to point
U
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point to point
U
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
not to point
U
پرت بیجا
point
U
باریک کردن
point
U
موضوع
point
U
اصل
point
U
جهت
point
U
درجه امتیاز بازی
point
U
نمره درس پوان
point
U
خاطر نشان کردن
point
U
مقصود
point
U
محل مرکز
point
U
جهت مرحله
point
U
حد
point
U
هدف
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
point
U
مسیر
point
U
مرحله قله
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
point
U
ماده اصل
point
U
نکته
point
U
نقطه
point
U
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point
U
قطبهای باطری یاپلاتین
point
U
به سمت متوجه کردن
point
U
نشانه روی کردن
point
U
ممیز
[در کسر اعشاری]
[ریاضی]
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
to point to something
U
به چیزی متوجه کردن
point
U
نوک
point
U
سر
point
U
هدف گیری کردن
point
U
نقطه گذاری کردن ممیز
point
U
تیزکردن
point
U
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point
U
درصد
point
U
محل شروع چیزی
point
U
راس
point
U
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point
U
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point
U
امتیاز
point
U
اشاره کردن
point
U
نقط ه
point
U
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point
U
نشان میدهد
point
U
متوجه ساختن
point
U
نشان دادن
point
U
نقطه گذاری کردن
point
U
دماغه
point
U
محل
point
U
مرکز راس حد
point
U
نقطه نوک
Now he gets the point!
<idiom>
U
دوزاریش حالا افتاد!
[اصطلاح]
point
U
گوشه دارکردن
point
U
پایان
point
U
نوکدار کردن
point
U
نوک گذاشتن
point
U
رسد نوک
point of intersection
U
رابط
point of intersection
U
نقطه تلاقی
radix point
U
ممیز
point of intersection
U
نقطه بهم رسید
point device
U
کاملا راست
point of loading
U
نقطه بارگیری
rear point
U
اخرین قسمت عقب دار
pour point
U
نقطه سیلان
pour point
U
نقطه ریزش
pour point
U
نقطه جاری شدن
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
point target
U
اماج نقطهای
preequivalence point
U
پیش از نقطه هم ارزی
principle point
U
مبداء اصلی
projection of a point
U
تصویر نقطه
rear point
U
قسمت نوک عقب دار
radix point
U
نقطه ممیز
radix point
U
نقطه مبنا
quiescent point
U
نقطه استراحت
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
projection of a point
U
خط مصور
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
point system
U
شرط بندی براساس امتیاز
point style
U
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
point of symmetry
U
نقطه تقارن
point of support
U
تکیه گاه
point of support
U
نقطه اتکا
point of sight
U
نقطه دید
point of sale
U
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
point of regard
U
نقطه دید
point of presence
U
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
symmetry point
U
نقطه تقارن
point of tow
U
نقطه یدک ناو یا قایق
point of weld
U
نقطه جوش
point size
U
برای اندازه گیری نوع یا متن
point size
U
اینچ
point scale
U
مقیاس امتیازی
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
point protector
U
چیزی که نوک مدادراپوشانده ازشکستن حفظ میکند
point protector
U
سرمداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com