Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scramble
U
بادست وپا بالارفتن
scramble
U
تقلاکردن
scramble
U
بزحمت جلو رفتن تلاش
scramble
U
تقلا
scramble
U
کوشش
scramble
U
املت درست کردن
scramble
U
درگیر شدن
scramble
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scramble
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scramble
U
درهم امیختن
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
moto scramble
U
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
scramble net
U
تور بار یا فرود نفرات
scramble net
U
پله توری
to scramble for a living
U
تقلای معاش کردن
to scramble for a living
U
برای معاش یازندگی تلاش کردن
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to scramble for a living
U
خون عرق ریختن تا نان خود را در بیاورد
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com