Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data transfer
U
انتقال داده ها
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
data transfer rate
U
میزان انتقال داده
data transfer rate
U
میزان ارسال داده
data transfer rate
U
نرخ ارسال داده
data transfer rate
U
سرعت انتقال داده ها
operations
U
عملیات
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations
U
حوزه عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
terminal operations
U
عملیات بارانداز
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations
U
عملیات ارام سازی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
operations room
U
اتاق عملیات
operations room
U
centre combatinformation: syn
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
clearing operations
U
عملیات مین روبی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
building operations
U
عملیات ساختمانی
covert operations
U
عملیات مخفی
covert operations
U
عملیات پنهانی
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
air operations
U
عملیات هوایی
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
formal operations
U
عملیات صوری
flight operations
U
عملیات پرواز
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
deputy for operations
U
معاونت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
denial operations
U
عملیات ممانعتی
base of operations
U
پایگاه عملیات
operations code
U
کد عملیاتی
Military operations.
U
عملیات نظامی
operations code
U
رمز عملیاتی
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
night operations
U
عملیات شبانه
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer
U
ضریب کای برد
transfer
U
ورابری
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
پهلو- رفت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transfer
U
حواله
transfer
U
احاله
transfer
U
ورابردن
transfer
U
انتقال
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
نقل
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
U
واگذاری
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transfer function
U
تابع انتقال
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer check
U
انتقال
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address
U
ادرس انتقال
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer check
U
مقابله
third person of a transfer
U
محال علیه
transfer case
U
دیفرانسیل
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال حرارت
credit transfer
U
انتقال اعتبار
file transfer
U
انتقال فایل
power transfer
U
انتقال انرژی
energy transfer
U
انتقال انرژی
negative transfer
U
انتقال منفی
transfer scale
U
پایهانتقال
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
transfer equipment
U
تجهیزات
deed of transfer
U
سند انتقال
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfer table
U
میز انتقال
positive transfer
U
انتقال مثبت
transfer time
U
زمان انتقال
transfer time
U
مدت انتقال
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
transfer port
U
دریچهانتقال
deed of transfer
U
انتقال نامه
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer switch
U
کلید انتقال
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer resistor
U
ترانزیستور
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
block transfer
U
انتقال بلوک
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transfer machine
U
دستگاه انتقال
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer line
U
خط انتقال
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
transfer income
U
درامد انتقالی
block transfer
U
انتقال کندهای
transfer of training
U
انتقال اموزش
conditional transfer
U
انتقال شرطی
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
passenger transfer vehicle
U
وسلهجابجاییمسافرین
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
bit transfer rate
U
نرخ ارسال بیت
fuel transfer pipe
U
لولهانتقالسوخت
image transfer constant
U
ثابت انتقال تصویر
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
courier transfer station
U
مرکزارسال پیک ارتشی
charge transfer compounds
U
ترکیبات انتقال بار
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
current transfer ratio
U
نسبت انتقال جریان
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com